مدیریت ریسک چیست؟

مدیریت سرمایه و ریسک چیست؟
مدیریت سرمایه بدین معنی که بخشی از پسانداز خود را سرمایهگذاری کنید، مفهوم خیلی کلی است. مثلا شاید به فکر خرید سکه، دلار، ماشین یا سهام بیفتید. در شرایط اقتصادی حاکم بر جامعه کدام سرمایهگذاری سودآور است؟ آیا تمامی سرمایهگذاریها بازده یکسان دارند؟ آیا ریسک سرمایهگذاریها با هم برابر است؟ برای پاسخ دادن به این سوالات بهتر است ابتدا با مفهوم مدیریت سرمایه آشنا شویم.
مدیریت سرمایه به صورت مدیریت حرفهای انواع داراییها به منظور تحقق اهداف سرمایهگذار تعریف میشود، چه داراییهای ملموس مانند مسکن و چه داراییهای ناملموس مثل سرقفلی و ارزش برند.
استراتژی مناسب برای سرمایهگذاریِ هر فرد با دیگری متفاوت است. عواملی مثل میزان تحصیلات و سواد مالی، سن، میزان درآمد، میزان سرمایه اولیه، ریسکپذیری و. باعث پیدایش استراتژیهای متفاوت سرمایهگذاری میشود.
ریسک چیست؟
کلمه ریسک بیشتر افراد را به یاد خطر و ضرر میاندازد. اما ریسک موقعیتی است که از ترکیب خطر و فرصت به دست میآید. وقتی شما ریسک میکنید، خطری را بهجان میخرید، به امید آنکه فرصتی به دست بیاورید. شما با توجه به میزان تواناییهای فردی خود در کنار شناخت کامل از تهدیدهای احتمالی، میتوانید از این فرصتها استفاده کنید تا به اهداف خود برسید.
بیشتر روشهای سرمایهگذاری با درصدی از ریسک همراه هستند. تنها سرمایهگذاری در داراییهایی چون سپردهگذاری در بانک یا مواردی چون سرمایهگذاری در اوراق خزانه است که ریسک بسیار پایینی دارند.
این موارد (که میتوان آنها را سرمایهگذاری بدون ریسک نیز نامید) یک بازدهی مشخص، قطعی ولی محدود دارند. یعنی با سرمایهگذاری روی آنها، امیدی هم به کسب یک بازدهی چشمگیر نباید داشت.
مدیریت سرمایه صحیح
اما آشنایی با مدیریت سرمایه بهصورت صحیح، به شما امکان کسب بازدهی بالاتر خواهد داد. برای مثال خرید مستقیم سهام ریسک بیشتری دارد. اما در کنار ریسک بیشتر، سرمایهگذاران میتوانند به بازدهی بیشتر مدیریت ریسک چیست؟ هم دستپیدا کنند. از این منظر شاید بتوانیم بگوییم که ریسک «بهای بازدهیِ بیشتر» است.
پس دیدیم که احتمالِ کسب سود بیشتر، معادل است با پذیرش ریسک بالاتر. پس چرا افراد تنها به سپردهگذاری در بانک و کسب یک بازده قطعی اکتفا نمیکنند و به سمت نوعی دیگر از سرمایهگذاریها متمایل میشوند؟ آیا این کار درستی است که در بازارهای دیگر، مثل بورس دست به سرمایهگذاری زد؟
یکی از دلایلی که باعث میشود بازار سرمایه محبوبتر از بانکها باشد، این است که شما با سپردهگذاری در بانک حداکثر میزان بازدهی که میتوانید کسب کنید محدود (مثلا بیست درصد به طور سالیانه) است. در حالی که بازاری مانند بورس و اوراق بهادار به شما امکان کسب بازدهیهای بیشتر از 100 درصد را هم میدهد.
مدیریت سرمایه با توجه به نرخ تورم
علاوه بر موضوع ریسک و بازده با توجه به شرایط سیاسی و تحریمهای بیشماری که بر کشور اعمال شده است و با توجه به وضعیت اقتصادی حاکم، شاهد رشد بیاندازه نرخ تورم (41%) در سال اخیر بودهایم.
وقتی نرخ تورم در کشوری افزایش مییابد شاهد کاهش قدرت خرید پول خواهیم بود، که به اصطلاح میگویند پول ارزش خود را از دست داده است. بنابراین سپردهگذاریِ تمامِ پول خود در بانک کار منطقی به نظر نمیرسد، چون نرخ تورم، بیشتر از نرخ بهره سالانهِ بانک است و پول شما نمیتواند متناسب با نرخ تورم رشد کند. یعنی پول شما نمیتواند قدرت خرید خود را حفظ کند. این در حالی است که بازار سرمایه (بورس اوراق بهادار) میتواند متناسب با رشد تورم رشد کند. در این بازار افراد با سرمایهگذاری مناسب و مدیریت سرمایه میتوانند ارزش پول خود را حفظ کنند و حتی به سودهای جذابی دست یابند.
تشکیل سبد سرمایهگذاری
برای پوشش ریسک در سرمایهگذاری، بهترین کار تشکیل سبد سرمایهگذاری است. برای این کار فرد، سرمایه خود را به چند قسمت تقسیم میکند و هر قسمت از آن را به بازارهای مختلف میبرد. مثلا درصدی از سرمایهاش را به خرید ملک و درصدی دیگر را به خرید طلا اختصاص میدهد و مابقی را صرف خرید سهام و یا کالاهای سرمایهای، مانند ماشینآلات و تجهیزات میکند. برای مطالعه بیشتر در این رابطه روی اینجا کلیک کنید.
هرکدام از بازارهای موجود ریسک متفاوتی دارند و مدتزمان بازدهی و میزان بازدهی مورد انتظار از آنها نیز مدیریت ریسک چیست؟ متفاوت است. هنگام انتخاب یک بازار هدف برای سرمایهگذاری، باید به دو متغیر ریسک و بازده به طور همزمان توجه کرد، در واقع ریسک و بازده بهعنوان دو رکن اصلی در اتخاذ تصمیمات سرمایهگذاری هستند.
در واقع ریسک و بازده بهعنوان دو رکن اصلی در اتخاذ تصمیمات سرمایهگذاری هستند.
همواره بیشترین بازدهی، با توجه به حداقل مقدار ریسک، معیاری مناسب برای سرمایهگذاری بهحساب میآید. شکل بالا تنها مثالی از چند بازار است که افراد میتوانند در آن با توجه به شرایط خود بازارهای متفاوتی را برای سرمایهگذاری و توزیع ریسک انتخاب کنند. حتی میتوانند بر تعداد بازارهای انتخابی بیفزایند و یا از تعداد آن بکاهند.
مدیریت سرمایه در شرکت ها
مدیریت سرمایه امری بسیار مهم به خصوص در امور شرکتها است. برای مثال اگر یک شرکت به دنبال احداث یک خط تولیدی جدید باشد، برای احداث این خط به مقدار زیادی وجه نقد نیاز دارد. در این مواقع مدیر، سبد سرمایهگذاریِ شرکت را بررسی میکند تا مشخص کند کدام سرمایهگذاریها سریعتر به وجه نقد تبدیل میشوند. اگر درصد عمدهای از سبد شرکت را ملک و ساختمان تشکیل داده باشد مدت زمان زیادی طول میکشد تا این املاک به وجه نقد تبدیل شوند. در حالی که اگر بخش عمدهای از سبد را سهام تشکیل دهد بسیار راحتتر و سریعتر میتواند آن را به وجه نقد تبدیل کند و از پول به دست آمده برای راه اندازی خط تولید جدید استفاده کند.
بنابراین هر فردی چه برای تشکیل سبد شخصی و چه در سمت مدیریت برای تشکیل سبد سرمایه شرکت، میتواند بر اساس اهداف و نیازهای احتمالی خود، یک سبد سرمایهگذاری مطمئن بسازد بهشکلی که در صورت لزوم بتواند از آن استفاده کند.
فرآیند مدیریت سبد سهام
برای اینکه بتوانید یک سبد سهام (پرتفوی) بهینه تشکیل دهید و آن را به طور صحیح مدیریت کنید، در مرحله اول لازم است که با مفاهیم مالی و اصول اساسی آن آشنا شوید. بعد از آشنایی با این موارد میتوان اقدام به ایجاد یک سبد سرمایهگذاری متناسب با ویژگیهای شخصی خود کرد.
هر فرد بعد از یادگیری اصول اساسی مالی میتواند با توجه به میزان ریسکپذیری و بازده مورد انتظار خود اقدام به ایجاد یک پرتفوی بهینه کند و در گذر زمان با توجه به تغییر شرایط، در صورت لزوم پرتفوی خود را اصلاح کند.
یکی از راههای کم کردن ریسک یک پرتفوی تنوعبخشی به آن است. تنوعبخشی با هدف کاهش ریسک پرتفوی تا حداقل مقدارِ ریسک و افزایش بازده پرتفوی تا بالاترین اندازه ممکن انجام میشود.
با تقسیم کردن مبلغ سرمایهگذاری در سهمهای متنوع، میتوان بخشی از ریسک پرتفوی را حذف کرد. برای انجام این کار بهتر است که سهمها، از صنایع و گروههای متفاوت از هم انتخاب شوند تا اگر یک صنعتی دچار مشکل شد تنها بخش کوچکی از سبد سرمایهگذاری شما بهخطر بیفتد.
تنوعبخشی به سبد سرمایهگذاری و سبد سهام
نقل قولی معروف در رابطه با تنوعبخشی وجود دارد که بیان میکند: تمامی تخممرغهای خود را در یک سبد قرار ندهید، تا در صورت افتادن سبد همه تخم مرغهایتان از بین نروند.
نکتهی قابل توجه این است که شما با تنوعبخشی نمیتوانید کل ریسک سبد خود را از بین ببرید، اما میتوانید آن را کم کنید.
ریسک کل
ریسک کل از دو بخش ریسک سیستماتیک و ریسک غیرسیستماتیک تشکیل شده است. ریسک غیرسیستماتیک منحصر به یک دارایی نظیر سهم یک شرکت است، که این ریسک با تنوعبخشی قابل کاهش است.
اما بخش دیگری از ریسک کل، ریسک سیستماتیک یا ریسک بازار است، که به آن ریسک حذفنشدنی هم میگویند. این ریسک از طریق تنوعبخشی کاهش پیدا نمیکند.
نمونهای از ایجاد سبد سهام متنوع را در شکل بالا میبینید. میتوان از گروهها و صنعتهای مختلف یک سهم مناسب انتخاب کرد و تشکیل سبد داد. افراد با استراتژیهای متفاوت میتوانند سبدهای متفاوتی ایجاد کنند.
انواع سرمایهگذاری
سرمایهگذاران به دو طریق میتوانند دست به خرید اوراق بهادار بزنند: اولین شیوه آن است که افراد به طور مستقیم اقدام به خریدوفروش سهام کنند که به آن سرمایهگذاری مستقیم میگویند؛ یا اینکه این کار را از طریق واسطههای مالی انجام دهند، که به آن سرمایهگذاری غیرمستقیم میگویند.
انواع سرمایه گذاران بر مبنای میزان تحمل ریسک
نظریه مطلوبیت مورد انتظار، سه نوع گرایش را بر مبنای میزان تحمل ریسک توسط سرمایهگذاران معرفی کرده است. بر طبق این نظریه سرمایه گذاران به سه دسته تقسیم میشوند:
- ریسکگریز
- ریسکپذیر
- ریسک خنثی
سرمایهگذاران ریسک خنثی افرادی هستند که به میزان ریسک سرمایهگذاری توجهی نمیکنند و تنها به دنبال حداکثر کردن بازدهی خود هستند و میزان مطلوبیت آنها توسط بازدهی سرمایهگذاری تعیین میشود.
برخی از سرمایهگذاریها و داراییها نوسانات بیشتری نسبت به سایر داراییها دارند. در نتیجه مدیریت ریسک چیست؟ سرمایهگذاری در آنها ریسک بیشتری دارد.
گروهی از سرمایهگذاران نسبت به سایرین ریسکپذیرتر هستند؛ در نتیجه میتوانند نسبت به دیگران بهتر با این نوسانات کنار بیایند و آن را تحمل کنند. این افراد زمانی که با دو پروژه با بازدهی یکسان روبهرو میشوند، پروژهای که ریسک بیشتری دارد را برای سرمایهگذاری انتخاب میکنند، زیرا مطلوبیت ناشی از موفق شدن در پروژه پرریسک بیشتر از عدم مطلوبیت ناشی از زیان آنها است.
این افراد تمایل بیشتری به فعالیت در بورس دارند و تمایل کمی به سپردهگذاری در بانک دارند.
سرمایهگذاران ریسکگریز
آخرین دسته، سرمایهگذاران ریسکگریز هستند. این افراد بیشتر به سرمایهگذاری در مواردی که بازدهی مطمئن داشته باشند علاقهمند هستند و از سرمایهگذاری در پروژههای پرریسک دوری میکنند. بیشتر این افراد به سپردهگذاری در بانک روی میآورند و معتقدند که سپردهگذاری در بانک نوعی سرمایهگذاری ایمن است.
این سه طبقه، خود میتوانند هرکدام به سه طبقه متفاوت نیز تقسیم شوند. برای مثال افرادی که در بورس سرمایهگذاری میکنند، همه حاضر به پذیرش سطح یکسانی از ریسک نیستند. مثلا برخی از آنها در سهمهایی که ریسک بسیار زیادی دارند (مثل سهمهایی با وضعیت بنیادی نه چندان خوب که در وضعیت تکنیکالی مناسبی قرار دارند و انتظار رشد سریعی از آنها در آیندهای نزدیک میرود) سرمایهگذاری میکنند. در حالی که برخی دیگر تنها در سهام شرکتهایی بزرگ که وضعیت بنیادی قوی و سود تقسیمی بالا دارند سرمایهگذاری میکنند، در حالی که ممکن است این سهمها رشد آهستهای داشته باشند.
نظریه مطلوبیت مورد انتظار با انتقادهایی نیز مواجه شده که در مقالات بعدی راجعبه آن توضیح داده خواهد شد.
ریسک داراییهای مالی از منظر مدت زمان نگهداری
میتوان ریسک داراییهای مالی را از نظر دوره نگهداری آنها نیز طبقهبندی کرد. به بیانی دیگر ریسک یک سرمایهگذاری زمانی که به دید کوتاهمدت خریداری میشود با ریسک آن وقتی که با دید بلندمدت خریداری میشود، متفاوت است.
با افزایش مدتزمان نگهداری یک دارایی، نوسانات آن کاهش مییابد و ریسک آن تا حدی قابل کنترل خواهد بود.
فرآیند 5 مرحله ای مدیریت ریسک
مدیریت ریسک بخش جدانشدنی در موفقیت یک پروژه است و فرآیندی محسوب می گردد که به شناسایی زود هنگام مشکلات احتمالی و در نتیجه انجام اقدامات لازم جهت جلوگیری از تبدیل آنها به مشکلات و مسائل واقعی در آینده پروژه کمک میکند.
در این مطلب به بررسی فرآیند مدیریت ریسک پرداخته شده است، همچنین مطالعه مطلب « برنامه ریزی مدیریت ریسک » و « فرآیند مدیریت ریسک » به شما توصیه می گردد.
فرآیند مدیریت ریسک
فرآیند مدیریت ریسک در اصل دارای ۵ مرحله است:
۱- برنامهریزی ۲- شناسایی ۳- ارزیابی ۴- اداره کردن ۵- نظارت و گزارشدهی.
برنامهریزی مرحلهای است که در آن نحوه مدیریت خطرهای احتمالی در پروژه مشخص شده و با توسعه طرح مدیریت ریسک برای پروژه، تکمیل میشود. این طرح، تیم مدیریت ریسک را مشخص کرده، نقشها و مسوولیتهای افراد را تعریف میکند و معیار ارزیابی ریسکهای شناسایی شده را مستند مینماید.
مرحله دوم شناسایی ریسکها میباشد. دراین مرحله افراد تیم دور یکدیگر جمع شده، ریسکهای احتمالی را شناسایی میکنند و آنها را در لیست ریسکهای پروژه، ثبت میکنند. ریسکها میتوانند در اشکال مختلفی همچون فرآیند تولید، کاربرد ابزارآلات، کارمندیابی، برنامه و بودجه و غیره وجود داشته باشند، همین طور ممکن است از تجربه و درسهای گرفته شده از پروژههای گذشته ناشی شوند.
ترتیب دادن جلسات توفان فکری گروهی، روش خوبی برای شناسایی ریسکها است. این امر افراد را وادار به تفکر کرده و به آنها اجازه میدهد تا تفکرات و تجربههای یکدیگر را توسعه دهند و باید به خاطر سپرد که شناسایی ریسکها، تنها در یک جلسه به اتمام نمیرسد، چرا که ریسکهای جدید و مختلفی در طول عمر یک پروژه سر بر میآورند. در شناسایی ریسک بهتر است تا از عبارت «اگر» - «آنگاه» استفاده شود: اگر شرایط این باشد، آنگاه پیامدهایش این خواهد بود. استفاده از یک چنین عبارتی ریسک را به طور واضح، توضیح و تبیین نموده و طرز بیان ما را در مورد آن استاندارد مینماید.
مرحله سوم ارزیابی ریسکهای شناسایی شده با استفاده از معیار تعریف شده در طرح مدیریت ریسک میباشد. ریسکها باید براساس احتمال وقوع و پیامدهای احتمالیشان ارزیابی شوند. ارزیابی پیامدهای ریسک از نظر هزینه، برنامهریزی و تکنیک و نیز انتخاب پیامدی که میتواند بیشترین تاثیر را داشته باشد، بسیار حائز اهمیت است. برای مثال ارزیابی یک ریسک از نظر هزینه ممکن است نشاندهنده تاثیر کم آن بر پروژه باشد، حال آنکه این ارزیابی از نظر برنامهریزی، میتواند حاکی از تاثیر بالای آن بر پروژه باشد، پس باید سطح بالایی از ریسک را در برنامهریزی درنظر گرفت.
مرحله چهارم در فرآیند مدیریت ریسک، اداره آن است.
۴ روش برای اداره کردن ریسکها وجود دارد:
* کاهش؛ که به معنایایجاد طرحهایی عملیاتی برای کاهش احتمال ریسک و پیامدهای آن است.
* اجتناب؛ که به معنای ایجاد تغییر در چیزی برای اجتناب کامل از ریسک میباشد، برای مثال ایجاد تغییری در طرح برای اجتناب کامل از یک ریسک.
* واگذاری؛ که به معنای انتقال و واگذاری ریسک به گروه دیگر میباشد، (برای مثال خرید بیمه).
* پذیرش؛ این روش بدون ایجاد طرحهای کاهشی، احتمال وجود ریسک را میپذیرد. این امر ممکن است بهاین دلیل باشد که هزینه طرحهای کاهشی بیشتر از آن است که هزینههای ناشی از ریسک احتمالی را پوشش دهد.
طرحهای کاهشی روی هم رفته، معمولترین راه برای کاهش سطح ریسک میباشند. بازنگری طرحهای کاهشی جهت اطمینان از عدم وجود ریسک جدیدی در نتیجه به کارگیری همین طرحها، ضروری میباشد. چنانچه هرگونه ریسکی در ارتباط با برنامههای کاهشی به وجود آید، میبایست برای ارزیابی توسط تیم مدیریت، به فهرست ریسکها اضافه شود.
نظارت و گزارش دهی
مرحله پنجم شامل نظارت و گزارش دهی است که توسط آن میتوان از کارکرد موثر برنامههای مربوط به اداره کردن اطمینان حاصل نمود. جهت انجاماین کار، ریسک را باید در حین تکمیل مراحل فرآیند مدیریت ریسک ارزیابی و بازنگری مجدد کرد تا از احتمال وجود آن آگاه شد. با آنکه ممکن است ریسک به طور کامل از بین نرود، اما لازم است تا به سطح قابل قبولی کاهش یابد. حتی ریسکهای پایین نیز باید تحت کنترل باشند تا بتوان از پایین ماندن آنها اطمینان حاصل نمود.
ریسکهای موجود در یک پروژه، باید در گزارش مدیریت مدیریت ریسک چیست؟ ریسک عنوان شوند. این گزارش باید حاوی فهرستی از ریسکهای شناسایی شده، طرحهای اداره کردن جهت کاهش ریسک و ماتریسی از ریسک برای طبقهبندی آن به سه دسته بالا، متوسط و پایین باشد.
فواید مدیریت ریسک
مدیریت ریسک کار بسیار مهمی است که اگر به موقع طی فعالیت یک پروژه آغاز شود میتواند سودمند بوده و ابزار قدرتمندی برای شناسایی زودهنگام ضعفها باشد تا تیم مدیریت بتواند برنامههای عملیاتی را جهت اداره کردن ریسکها سازماندهی کرده و از تبدیل شدن آنها به مسالهای بزرگ در آینده جلوگیری کند و به این ترتیب، پاسخ پیشگیرانه شما نسبت به مسائل بالقوه به جای واکنش نسبت به مسائل و مشکلات آینده میتواند صرفهجویی در پول و زمان را به همراه داشته باشد.
مدیریت ریسک؛ چگونه ریسـکها را در پـروژه مدیریــت کنیم؟
مدیریت ریسک به عنوان جز جدایی ناپذیر از حکمرانی و مدیریت خوب شناخته شده است. مدیریت ریسک یک فرایند تکراری در تمامی چرخه حیات پروژه است، که باعث بهبود مستمر در تصمیم گیریها میشود.
مفهوم ریسک قدمتی به اندازه تاریخ بشریت دارد. از زمان پیدایش تمدن، انسانها با خطراتی دستو پنجه نرم میکردهاند. اجداد ما با محیطی سرشار از خطرات و مشکلات مواجه بودهاند. نخستین خطرات که طبیعت و حیوانات وحشی بودهاند و موجب ریسک میشدند. به تدریج انسانها دریافتند که باید خطرات را پیشبینی کنند و خود را برای مقابله با آنها آماده کنند. پس مدیریت ریسک خیلی پیش از نگاه آکادمیک و علمی در غریزه تمامی موجودات از جمله انسان وجود داشته است.
ریسک در زبان ساده پدیدهایی است که میتواند هدف نهایی ما را تحت تاثیر قرار دهد. قطعا در هنگام هدفگذاری و برنامهریزی برای دستیابی به آن، هیچکدام از ما تمایلی به بروز اختلال در مسیر پیشبینی شده و یا هدف مورد انتظار را نداریم، از طرفی با توجه به ماهیت ریسک و همیشگی بودن آن، نمیتوان وجودش را نادیده گرفت. پس بهتر بجای بیتوجهی به ریسکها، تا حد امکانات خود به آنها بپردازیم و خود را برای مواجه با آنها آماده کنیم.
مدیریت ریسک پروژه فرایند برنامهریزی، شناسایی، تجزیه و تحلیل و سپس پاسخ دادن به هر خطری است که در طول چرخه حیات پروژه بوجود می آید تا پروژه بتواند ادامه پیدا کند و هدف خود را برآورده سازد. مدیریت ریسک تنها یک فرآیند واکنشی نیست، بلکه باید بخشی از فرآیند برنامهریزی مدیریت پروژه باشد.
ما باید بخاطر داشته باشیم که، ریسکها تنها محدود به ریسکهای منفی نمیشوند. شما برای پیشرفت و بقای خود در محیط رقابتی امروزی نیاز دارید تا از فرصتهای موجود (ریسکهای مثبت) در طی مسیر استفاده کنید، در غیر این صورت نباید انتظار رشد را در سازمان خود داشته باشید. از طرفی باید به مدیریت و اتخاذ رویکرد مناسب در جهت پاسخگویی به ریسکهای منفی بپردازید. در سالهای اخیر صنایع مختلف به واسطه وقایع مختلفی تحت تاثیر قرار گرفتهاند. این وقایع تاثیرات منفی زیادی بر فعالیت این صنایع داشته است. برای مثال، بریتیش پترولیوم در پی حادثه انفجار پالایشگاه تگزاس 1.5 بیلیون دلار از دست داد که بدترین فاجعه صنعتی در تاریخ معاصر آمریکا نام گرفت. همانطور که آمار گفته شده نشان میدهد، بروز ریسکهای منفی در پروژههای پیچیده و بزرگ که هزینه و زمان بسیاری را به خود تخصیص میدهند میتواند عواقب جبران ناپذیری را بدنبال داشته باشد. ازاین رو اتخاذ مکانیزم جامعی جهت شناسایی و مدیریت ریسکهای بحرانی در پروژهها حیاتی میباشد. درواقع عامل اصلی تأخیر در اجرای پروژهها و درنتیجه افزایش هزینه، ریسکهای بحرانی هستند که اثر بسیاری بر روی اهداف پروژه میگذارند.
مدیریت ریسک
مدیریت ریسک یا مدیریت خطر کاربرد سیستماتیک سیاستهای مدیریتی، رویهها و فرایندهای مربوط به فعالیتهای تحلیل، ارزیابی و کنترل ریسک میباشد. مدیریت ریسک عبارت از فرایند مستندسازی تصمیمات نهایی اتخاذ شده و شناسایی و بهکارگیری معیارهایی است که میتوان از آنها جهت رساندن ریسک تا سطحی قابل قبول استفاده کرد. در واقع مدیریت ریسک به فرایند شناسایی، تحلیل و پاسخ به عوامل خطرساز گفته میشود که در طول عمر یک پروژه ممکن است رخ بدهند. اگر مدیریت ریسک بهدرستی انجام شود میتواند با کنترل وقایع آینده، از خطرات احتمالی پیشگیری کند.
تعریف مدیریت ریسک
مدیریت ریسک به عنوان یکی از دوازده سطح اصلی «کلیات دانش مدیریت پروژه» معرفی شدهاست. در تعریف این مؤسسه، در این تعریف، مدیریت ریسک پروژه عبارت است از «کلیه فرایندهای مرتبط با شناسایی، تحلیل و پاسخگویی به هرگونه عدم اطمینان که شامل حداکثری نتایج رخدادهای مطلوب و به حداقل رساندن نتایج وقایع نامطلوب میباشد».
مدیریت ریسک فرایندی شامل دو فاز اصلی است؛ فاز تخمین ریسک (شامل شناسایی، تحلیل و اولویت بندی) و فاز کنترل ریسک (شامل مراحل برنامهریزی مدیریت ریسک، برنامهریزی نظارت ریسک و اقدامات اصلاحی) میباشد.
بنا به اعتقاد فیرلی مدیریت ریسک دارای هفت فاز است: ۱) شناسایی فاکتورهای ریسک؛ ۲) تخمین احتمال رخداد ریسک و میزان تأثیر آن؛ ۳) ارائه راهکارهایی جهت تعدیل ریسکهای شناسایی شده؛ ۴) نظارت بر فاکتورهای ریسک؛ ۵) ارائه یک طرح احتمالی؛ ۶) مدیریت بحران؛ ۷) احیا سازمان بعد از بحران.
فرایند مدیریت ریسک
بنا به تعریف ایزو ۳۱۰۰۰، فرایند مدیریت خطر دارای چندین مرحله است:
- ایجاد مدیریت ریسک چیست؟ زمینه شامل:
- شناخت خطر در محدوده مورد نظر
- برنامهریزی برای فرایندهای باقیمانده
- شناسایی خطر
- ارزیابی خطر
اصول مدیریت ریسک
مدیریت ریسک یکی از قسمتهای محوری مدیریت استراتژیک هر سازمان بهشمار میرود. این شیوه شامل فرایندهایی است که از طریق آن سازمانها میتوانند به صورت روشمند خطرهای مرتبط با فعالیتهایشان را شناسایی کنند. یک رویکرد مدیریت خطر موفق باید با سطح خطر در سازمان متناسب و با دیگر فعالیتهای سازمان همراستا باشد. از دیگر ویژگیهای مدیریت خطر موفق میتوان به جامعیت گستره کار، گرهخوردگی با فعالیت روزمره، و پویایی در پاسخگویی به شرایط نام برد.
چرا باید مدیریت ریسک اجرا شود
مدیریت ریسک ۴ هدف اصلی را دنبال میکند:
- شناسایی ریسکهای احتمالی؛
- کاهش یا تعدیل ریسکها؛
- فراهم کردن اصول منطقی برای تصمیمگیری بهتر در رابطه با ریسکها؛
- برنامهریزی.
ارزیابی و مدیریت ریسکها بهترین راه مبارزه با حوادث ناگوار سر راه پروژه است. با ارزیابی برنامه برای مشکلات بالقوه و راهبردهایی برای رفع آنها، شانس موفقیت تیم بهبود خواهد یافت. با مدیریت صحیح، ریسکهای با اولویت بالاتر شناسایی میشوند و هزینههای احتمالی ناشی از آنها در طول اجرای پروژه مدیریت خواهند شد.
فرایند تجزیه و تحلیل ریسک
فرایند تجزیه و تحلیل ریسک اساسا به فرایند حل مشکل گفته میشود. ابزار کیفیت و ارزیابی برای تعیین و اولویتبندی ریسکها، به منظور ارزشیابی و حلوفصل آنها بهکار میروند.
مدیریت ریسک چیست؟
مدیریت ریسک : مدیریت ریسک
آنچه در این محور مورد توجه است شامل سلامت و ایمنی، کاهش ریسک بالینی، پایش شکایات ،خط مشی ها و روش های اجرایی به روز شده، سیستم های گزارش دهی و پیگیری رویدادهای نامطلوب است .
تعاریف :
· مخاطره - هر وضعیت واقعی یا بالقوه که می تواند باعث صدمه ، بیماری یا مرگ افراد ،آسیب یاتخریب یا از دست دادن تجهیزات ودارایی سازمان شود
· ریسک - احتمال مخاطره یا عواقب بد ، احتمال قرار مدیریت ریسک چیست؟ گرفتن در معرض آسیب
· شدت – نتیجه قابل انتظار از لحاظ درجه صدمه ، آسیب به اموال ، و یا دیگر موارد مضری که می تواند اتفاق بیفتد
· احتمال - احتمال رخ دادن یک رویداد مدیریت ریسک چیست؟
تعریف مدیریت ریسک در حوزه سلامت :
انجام فعالیت های بالینی و اداری برای شناسایی ، ارزیابی ، و کاهش خطر آسیب به بیماران ، کارکنان ، و ملاقات کنندگان و خطر از دست دادن خود سازمان .
سطح ریسک :
· ناچیز : هیچ عملی مورد نیاز نیست
· قابل تحمل : هیچ کنترل بیشتری مورد نیاز نیست
· متوسط : اقدامات کاهش خطر باید اجرا شود
· اساسی : فعالیت باید تا زمانی که مدیریت ریسک چیست؟ ریسک کاهش یابد شروع نشود .
تحمل ناپذیر :فعالیت باید تا زمانی که ریسک کاهش یابد شروع نشود و اگر کاهش ریسک امکان پذیر نیست فعالیت به کلی انجام نگردد
رویکرد مدیریت ریسک :
· رویکردهای "واکنشی" و "بلادرنگ ”
· آموختن از چیزهایی که اشتباه انجام شده است (واکنشی)
· جلوگیری از خطرات بالقوه که در خدماتی که مراکز درمانی ارائه می کنند تاثیر می گذارد (بلادرنگ)