۳ اصل اساسی تحلیل تکنیکال

آموزش فاندامنتال و تحلیل تکنیکال فارکس
برای پاسخ به سوال فارکس چیست تا انتهای این مطلب همراه ما باشید. بازار فارکس برای خود دنیایی است و تفاوتهای اساسی با سایر بازارهای مالی مانند بازارهای سهام یا کالا دارد. به عنوان نمونه، معاملهگران فارکس حتی مجموعهای از اصطلاحات خاص را که منحصر ۳ اصل اساسی تحلیل تکنیکال به بازار فارکس است، ایجاد کردهاند.
فارکس چیست؟
فارکس(FOREX) در عمل تبدیل یک ارز به ارز دیگر است که برحسب یک ارز در مقابل دیگری قیمتگذاری میشود. بازارفارکس بزرگترین ونقدشوندهترین بازار جهان برای مبادله ارزهای ملی با یکدیگر است.
در حالی که تجارت فارکس در حال حاضر آسانتر از قبل شده است و میتوانید از طریق اینترنت به تجارت آنلاین بپردازید، فقط تعداد معدودی از کسانی که شروع به معامله فارکس میکنند آموزشهای لازم برای تبدیل شدن به معاملهگران موفق را طی میکنند واکثر معاملهگران تازهکار ضرر میکنند.
مجموعهای از عواملی که شامل ناآشنایی با بازار، سرمایه تجاری ناکافی، عدم انجام معاملات بر اساس برنامه و عدم اجرای تکنیکهای صحیح مدیریت پول برای حفظ سرمایه معاملاتی است، در زیاندهی نقش دارند، اما هنگامی که این عوامل بازدارنده غلبه کردند، تقریباً هر کسی شانس تبدیل شدن به یک معاملهگر موفق فارکس را دارد.
برای تجزیه و تحلیل بازار فارکس دو روش اصلی وجود دارد:
تحلیل فاندامنتال فارکس
برای آموزش تحلیل فاندامنتال فارکس یا تحلیل بنیادی فارکس مطالعه عوامل اقتصادی، اجتماعی وسیاسی موثر بر بنیاد قیمت ارز و سهام بسیار اهمیت دارد.
یکی از معروفترین نمونههای استراتژی معاملاتی فاندامنتال فارکس، معامله بر اساس اخبار است، با این نوع از تحلیل فاندامنتال، معاملهگران بر اساس اخبار، موقعیتهای خود را باز و بسته میکنند.
در تحلیل فاندامنتال آمارهایی که بیشترین تأثیر را بر بازارهای فارکس دارند معمولاً آنهایی هستند که برای بانکهای مرکزی، مهم هستند. ارقام رشد، تورم و اشتغال معمولاً آمارهایی هستند که میتوانند بیشترین نوسانات را ایجاد کنند، به ویژه: تولید ناخالص داخلی، نرخ بیکاری و تعداد مشاغل ایجاد شده.
با این ارقام، معاملهگران اخبار میتوانند با تعیین اینکه چشم انداز ارز یک کشور خوب یا بد است، از نوسانات قیمت بهره ببرند، که این امر بر تقاضا برای یک ارز خاص تأثیر میگذارد.
تحلیل تکنیکال فارکس
با تحلیل تکنیکال فارکس، معاملهگران قیمتهای تاریخی و آمار بازار یک دارایی را تجزیه و تحلیل میکنند تا مشخص کنند این دارایی به کجا میرود .نمودارها بهترین راه برای تجسم قیمتهای گذشته و تشخیص الگوها هستند که در صورت تکرار وضعیت میتوانند نکاتی را در مورد تغییرات قیمت در آینده ارائه دهند.
علاوه بر استفاده از نمودارها در تحلیل تکنیکال برای مطالعه قیمتهای بازار، معاملهگران تکنیکال از شاخصهای فنی مانند شاخص قدرت نسبی میانگین متحرک (RSI) و باندهای بولینگر نیز برای توسعه تاکتیکهای معاملاتی فنی خود استفاده میکنند. اندیکاتورها در تحلیل تکنیکال بسیار استفاده میشوند برخلاف تحلیل فاندامنتال که از ابزار استفادهای ندارد.
تحلیل تکنیکال بر 3 اصل کلیدی استوار است:
اصل اول: قیمت گویای همه اطلاعات است
تحلیل تکنیکال فرض میکند که تمام اطلاعات در قیمت یک دارایی لحاظ شده است. در نتیجه، مطالعه عملکرد قیمت یک دارایی برای درک آنچه در بازار در حال وقوع است کافی است.
اصل دوم: قیمتها بر اساس روند حرکت میکنند
تحلیل تکنیکال بر اساس مفهوم روند بازار انجام میشود. هنگامی که قیمتها روند خاصی دارند، این فرض که حرکت بعدی قیمت با احتمال زیادی در جهت روند نباشد، به جای تصادفی بودن، بیشتر است.
هنگام معامله، تحلیلگران تکنیکال به دنبال شناسایی روندها هستند.
روند در تحلیل تکنیکال چیست؟
شناسایی روندها همه چیز در تحلیل تکنیکال است، زیرا هر تکنیک، ابزار، الگوی نمودار یا شاخص این قابلیت را دارد که برای تعیین روند و جایی که دارایی در این روند قرار دارد استفاده گردد. روند نشان دهنده جهت کلی قیمت دارایی است.
چارلز داو ، پدر تحلیل تکنیکال، ثابت کرد که بازار دارای سه روند است: صعودی، نزولی، رنج
یک روند صعودی زمانی اتفاق میافتد که قیمتها سطوح بالاتر و پایینتر را تشکیل میدهند، این نشان دهنده یک بازار صعودی است.
یک روند نزولی زمانی اتفاق میافتد که قیمتها به اوج و پایینتر میرسند، این نشان دهنده یک بازار نزولی است.
بازار زمانی رنج است که صعودی یا نزولی نباشد و اغلب زمانی اتفاق میافتند که نه خریداران و نه فروشندگان کنترل بازار را در دست ندارند و در نتیجه قیمت در یک محدوده حرکت میکند.
داو همچنین معتقد بود که یک روند دارای سه بخش است:
بخش اولیه: طی ماهها یا سالها اندازهگیری می شود و جهت کلی را نشان میدهد.
بخش ثانویه (یا متوسط): معمولاً اصلاحی در روند اولیه را نشان میدهد و بین سه هفته تا سه ماه طول میکشد.
بخش جزئی: نشاندهنده نوسانات در روند ثانویه است که معمولا کمتر از سه هفته به طول میانجامد.
تشخیص روند قیمت دارایی هدف اصلی تحلیل تکنیکال است و خطوط روند میتواند به تعیین مناطق بالقوهای که روند ممکن است معکوس شود کمک نماید. برای معتبر بودن، یک خط روند باید حداقل سه بار توسط قیمت لمس شود.
اصل سوم: تاریخ تکرار میشود
تحلیلگران تکنیکال بر این باورند که با مطالعه حرکتهای گذشته ۳ اصل اساسی تحلیل تکنیکال قیمت، میتوانند اقدامات آتی قیمت را پیشبینی کنند. اساس این امر این است که فعالان بازار در گذشته به یک شکل رفتار میکردند و بنابراین احتمال بیشتری وجود دارد که دوباره به روشی مشابه رفتار نمایند.
وقتی آنها الگوی قیمتی را تشخیص می دهند که با آنچه در گذشته شکل گرفته قابل مقایسه است، میدانند که باید دارایی را بخرند یا بفروشند به این امید که قیمت به روشی مشابه تغییر کند.
بیایید خلاصه کنیم
تحلیل بازار فارکس ترکیبی از تحلیل فاندامنتال و تحلیل تکنیکال است.
تحلیل فاندامنتال بر اساس آمارهایی هستند که برای بانکهای مرکزی مهم هستند، مانند: ارقام رشد، نرخ بیکاری و اشتغال، تورم، تولید ناخالص داخلی که بیشترین تأثیر را بر بازار فارکس دارند و نشان میدهند که چشم انداز ارز یک کشور خوب یا بد است.
پایه تحلیل تکنیکال قیمت و سطوح حمایت و مقاومت برای تعیین روند یک دارایی است، این سطوح نشان دهنده مناطقی هستند که در گذشته آزمایش شدهاند.
روانشناسی بازار هم در این میان نقش مهمی ایفا میکند، زیرا فعالان بازار سطوح مهم را به یاد میآورند و فراموش نکنید که در تحلیل تکنیکال، فرض این است که تاریخ تمایل به تکرار دارد.
3 اصل اساسی در سیره امام کاظم علیهالسلام/ اصولی که مشکلات جامعه امروزی را حل میکند
مسئول نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاه آزاد اسلامی استان چهارمحال و بختیاری گفت: بررسی سیره امام کاظم علیهالسلام ما را به اصولی رهنمون میکند که عمل به آنها راهگشای مشکلات و مسائل انسانها و مؤمنین در جامعه امروزی خواهد بود.
حجتالاسلام رضا قاسمینژاد در گفتوگو با خبرنگار خبرگزاری آنا در شهرکرد به مناسبت شهادت امام موسیبنجعفر علیهالسلام اظهار کرد: زندگی و سیره معرفتی و رفتاری ائمه اطهار دارای پیامها و نکات درسآموز فراوانی است که تأسی به آنها و عینیتبخشی به آنها در گفتار و رفتار باعث سعادت و سرافرازی و موفقیت انسان در دنیا و آخرت میشود.
وی افزود: بررسی سیره امام کاظم علیهالسلام ما را به اصولی رهنمون میکند که عمل به این اصول راهگشای مشکلات و مسائل انسانها و مؤمنین در جامعه امروزی خواهد بود ازجمله این اصول سه اصل مهم است که به آنها اشاره میکنیم.
این مسئول با بیان اینکه اصل تشخیص حق از باطل بدون تأثر از جو عمومی انتخاب از روی عقل یکی از این اصول است، تشریح کرد: امام کاظم علیهالسلام در باب اهمیت و ضرورت شناخت راه درست و غلط و پرهیز از تقلید کورکورانه و تحت تأثیر جو عمومی قرارگرفتن در تشخیص حق از باطل به فضل بن یونس میفرماید که خیر را برسان و خیر را بگو و أمعه نباش. فضل بن یونس میگوید: «برایم سوال شد که أمعه چیست و عرض کردم أمعه چیست؟» امام فرمودند که نگو من با مردم هستم و من یکی از مردمم، همانا رسول خدا صلیالله علیه و آله فرمودند: «از مردم بهراستی فقط دو راه آشکار وجود دارد راه خیر و راه شر پس نباید راه شر نزد شما از راه خیر محبوبتر باشد.»
مسئول نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاه آزاد اسلامی استان چهارمحال و بختیاری ادامه داد: در این سخن امام به این مطلب اشاره میفرمایند که حق و باطل بودن یک کار را نباید حرکت مردم نشان دهند؛ بلکه خودمان باید تشخیص دهیم به عبارتی دیگر باید جوشکن بود نه جوگیر.
قاسمینژاد درباره اصل دوم بیان کرد: همدردی و همدلی با ضعفا و محرومان که با بخششها و سخاوتهای بینظیر امام در طول حیات مبارک ایشان به ضعفا و محرومان درس مهم دیگری برای همه رهروان حضرت است.
وی عبادت و خوف از خدا و خداباوری را سومین اصل اساسی در سیره امام کاظم علیهالسلام عنوان کرد و به آنا گفت: امام میفرمایند: «علومی را که مردم به آن نیاز دارند در چهار چیز یافتم؛ اول خدای خود را بشناس، دوم شناخت اینکه خداوند با تو چه کار کرده است و سوم شناخت اینکه اراده خدا از خلقت تو چه بوده است و چهارم شناخت اینکه چه چیزی تو را از دین خارج میکند.»
مسئول نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاه آزاد اسلامی استان چهارمحال و بختیاری اظهار کرد: در این روایت یکی از مهمترین مسائل مورد نیاز بشر یعنی خدا و خداشناسی اشاره شده که انسان از کجا آمده و به کجا میرود و انسان باید بداند خداوند علت و خالق و او عین نیاز و متعلق به خداوند و خلقت انسان هدفمند است و باید در مسیر کمال و سعادتی که خالق یکتا تعیین کرده است، حرکت کند.
پیوت چیست و چه اهمیتی در تحلیل تکنیکال دارد؟
همانطور که قبلاً در مقالات آموزش تحلیل تکنیکال صحبت کردیم. از مهمترین اهداف تحلیل تکنیکال در بازارهای مالی، تشخیص محدودهها یا نقاط بازگشت قیمتها میباشد. در واقع تمام بحث تکنیکال پیداکردن مسیر حرکت احتمالی قیمت و بعد محدودههای احتمالی چرخش قیمت است. با این حال تا به امروز هیچ روشی پیدا نشده که بتواند با دقت 100 درصد این نقاط چرخش رو بهطور کامل پیدا کند. در این مقاله از سایت پارسیان بورس میخواهیم به بررسی و معرفی پیوتهای قیمت بپردازیم. پیوت از جمله ابزارهای بسیار کاربردی تحلیل تکنیکال برای بررسی وضعیت گذشته و حال قیمت است. پیوتها به تعبیری همان نقاط چرخش قیمت در نمودارهای تحلیل تکنیکال هستند و تشخیص درست آنها از الزامات شروع تحلیل تکنیکال است.
در ادامه بررسی میکنیم که پیوت چیست و بهطورکلی مبحث پیوت را مورد بررسی قرار میدهیم. اما پیش از شروع، درصورتی که علاقه دارید علم خود را در حوزه تحلیل تکنیکال گسترش دهید، دوره آموزش صفر تا صد پرایس اکشن را به شما پیشنهاد میدهیم، در این دوره شما پرایس اکشن را به شیوه سم سایدن بهطورکامل آموزش خواهید دید.
از مزایای تشخیص درست پیوتها، میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
1. تشخیص و ترسیم درست خط روند
2. تعیین حد ضررهای درست و ایمن
3. تشخیص احساسات بازار و درگیر نشدن در آن
4. فرار از سردرگمی
پیوت چیست؟
تعریف پیوتها
پپوتها سطوح محوری و برگشت بازار هستند که بازار اگر صعودی بوده شروع به ریزش میکند یا اگر نزولی بوده شروع به رشد میکند. درواقع پیوتها همان محدوده چرخش قیمت یا نقطه شروع نوسانات قیمت است و به طور سنتی به پیوتهای مینور (پیوتهای فرعی یا کوچک) و پیوتهای اصلی (پیوتهای ماژور یا بزرگ) تقسیم میشوند.
پیوتهای مینور (پیوتهای فرعی)
پیوتهای مینور سطوحی هستند که برگشتهای قیمتی از این سطح، جزیی و محدود است. بهعبارت دیگر برگشتهای محسوسی در قیمت شاهد نیستیم. این سطوح در حقیقت مناطقی هستند که غالباً بازار در فكر نقد کردن معاملات خود میباشد و کمتر معاملهگران معكوس، وارد بازار میشوند. همانطور که مشخص است و در نمودار زیر میبینیم پیوتهای مینور نوسانات جزئی بازار است. برآیند پیوتهای ۳ اصل اساسی تحلیل تکنیکال فرعی بازار یک حرکت بزرگ را تشکیل میدهند.
پیوت مینور
یکی از دلایلی که معاملهگران معاملات خود را با سود کم میبندند، اسیر شدن در پپوتهای مینور یا فرعی میباشد، این پیوتها در کنار جوّ روانی منجر به این قضیه میشود که معاملهگران آماتور تصوّر کنند بازار در حال برگشت بزرگی است و معاملات خوب خود را اغلب با یکپنجم سود واقعی ببندند.
پیوتهای مینور در حقیقت سطوحی هستند که معاملهگران کوتاه مدتی شناسایی سود میکنند و به دلیل نقدکردن معاملات، قيمتها اندکی برمیگردند، امّا قیمت مجدد در جهت روند اصلی خود حرکت مینماید. بنابراین افرادی که معاملهگر میانمدتی هستند، نباید تحتتأثیر پیوتهای مینور قرار گرفته و پوزیشنهای خود را با سود اندک ببندند چرا که میتوانند سود بسیار بیشتری کسب نمایند.
مشکل بزرگی که بسیاری از معامله گران بازار، به خصوص تازهکارها، با آن روبرو هستند محدود کردن سود و باز کردن حد ضرر میباشد، بدینصورت که حدضرر خود را بر اساس ماژورها تعیین میکند و حد سودشان در مرحله اول ماژور است. امّا شرایط روحی و روانی و شرایط حاکم بر بازار منجر به این میشود که معامله گران در مینورها معاملات خود را ببندند و نسبت ریسک به بازده نامعقول باشد و در بلندمدت برآیند ضرر شود.
پیوتهای ماژور (پیوتهای اصلی)
پیوتهای ماژور یا پیوتهای اصلی، به زبان ساده، نقاطی را ۳ اصل اساسی تحلیل تکنیکال نشان میدهند که جهت روند در آنجا دچار چرخش جدی شده باشد. چرخش جدّی یعنی قیمت حداقل به اندازه یکسوم از مسیر رفت خود را مجدداً بازگشت نماید. سایر نقاطی که چنین تأثیر مهمی بر بازار نداشتهاند همگی پیوت مینور و کماهمیت بوده و نقش ریزموجهای فرعی را دارند. یک تحلیلگر مجرب به مرور زمان فرا میگیرد که حتّی بدون استفاده از روش و ابزار خاصی و صرفاً با اتکا به تجربه چشمی، نقاط اصلی بر روی یک چارت را به خوبی تشخیص داده و آنها را از پیوتهای فرعی و کماهمیت تفکیک نماید. امّا فعلاً نیاز به تعریف دقیقتر و مدرنتری برای پیوتهای ماژور داریم. بنابراین ۳ اصل اساسی تحلیل تکنیکال بهنظر میرسد که شناسایی درست پیوت ماژور یک اصل اساسی در بازار میباشد که فقدانش منجر به بروز اشتباهات پیدرپی در بازار میشود.
قلّهها و درهها در تشخیص پیوت
پیوت ماژور میتواند هر دو مفهوم قلّه و درّه را شامل بشود و بطور کلی نقطه بازگشت روند است. در یک پیوت ماژور شاهد تغییر جهت روند و بازگشت بخش بزرگی از مسیر قبلی هستیم که دلیل آن میتواند انتشار یک خبر، وقوع یک رخداد سیاسی یا اقتصادی، یا برخورد قیمت با یک سطح حمایت و مقاومت باشد.
به تمام قلّهها و درههای اصلی برروی نمودار، که بازار در آنجا دچار تغییر جهت جدی شده باشد، اصطلاحاً پیوت ماژور میگوییم. در پیوت ماژور، قیمت باید بخش بزرگی از مسیر قبلی خود را مجدداً بازگشت نماید.
قله ها و دره ها در تشخیص پیوت
به عنوان نمونهای دیگر در تصویر فوق که مربوط به قیمت جهانی طلا یا همان انس طلای جهانی میباشد، ماژورهای اصلی در شکل با مربعهای آبی نشان دادهشدهاست. امّا در این شکل، یکسری از سطوح به عنوان سطوحی که مشکوک هستیم، مورد توجه است. مثلاً در همین شکل برخی سطوح با دایرههای قرمز نشان داده شده که واقعاً نمیدانیم این سطوح ماژور هستند یا باید مینور در نظر بگیریم؟ چگونه باید در مواجهه با این سطوح رفتار کنیم؟ زمانیکه با استفاده از ماژورها روند را تعریف میکنیم، چگونه در تعیین ماژورها خطا ایجاد نشود و در تغییر روندها به مشکل برنخوریم؟
برای شناسایی ماژورها بهترین ابزار چشم انسان است، بدینصورت که چشم به راحتی قادر است بیش از 70% ماژورها را تشخیص دهد؛ امّا در 30% باقیمانده یک سری تکنیکهایی وجود دارد که با استفاده از آن میتوان به راحتی ماژورهای مشکوک را شناسایی نمود.
روشهای تشخیص پیوتهای اصلی
ترکیب اندیکاتور مکدی و اصلاح قیمتی
دو روش تشخیص برای شناسایی ماژورهای مشکوک وجود دارد که هر یک را با مثال توضیح میدهیم.
ترکیب اندیکاتور مکدی و اصلاح قیمتی
همانطور که در مبحث ماژورها دیدیم، بعد از هر ماژور کف، یک ماژور سقف باید شکل بگیرد و بعد از هر ماژور سقف، یک ماژور کف شکل میگیرد. بنابراین اگر دو ماژور در اختیار داشته باشیم، برای تعیین ماژور سوم از دو ابزار استفاده میکنیم، بدینصورت که همزمان در مکدی استاندارد تغییر فاز داشته باشیم و قیمت بیش از 38/2% اصلاح کرده باشد.
تغییر فاز مکدی چیست؟
زمانیکه اندازه مکدی از سطح مثبت به منفی برود یا بالعکس، میگوییم مکدی تغییر فاز داده است. از نقطه نظر علمی، وقتی مکدی از صفر گذر میکند و از فاز منفی به فاز مثبت میآید، عمدتاً بیانگر این قضیه است که خریداران تازهنفس وارد بازار شده اند و حجم مالی بسیار خوبی در جهت خرید وارد بازار شده است. همچنین زمانیکه مکدی از مثبت به منفی میآید، بیانگر فروشندگان تازهنفس در بازار میباشد.
بهعنوان مثال در شکل زیر وقتی قیمت از B تا C ریزش میکند، معادل 38/2% اصلاح انجام گرفته و مکدی نیز از فاز مثبت به فاز منفی رفته است. پس B چون هر دو پارامتر تغییر فاز مکدی و اصلاح بیش از 38/2% را دارا میباشد، پیوت ماژور سقف تلقی میشود و از C نیز قیمت برگشت خوبی میکند و این سطح نیز پیوت ماژور کف تلقی میشود.
اگر قیمت تا 38/2% اصلاح نمیکرد و یا مکدی تغییر فاز نمیداد، هیچ یک از نقاط مشخص شده ماژور نبودند. بنابراین ترکیب هر دو ابزار مورد بحث، یعنی اصلاحی بیش از 38/2% و تغییر فاز در مکدی نشانگر ماژور بودن سطوح، در مناطقی هستند که مشکوک به ماژور بودن است.
از نظر فلسفی، منطق ترکیب این دو ابزار این است که در یک سقف، فشار فروش مناسبی وارد بازار شود. تغییر فاز در مکدی بیانگر ورود معاملهگران معکوس یا همان فروشندهها به بازار میباشد. چون پیش از آن، بیشتر خریدارها در بازار بودند.
تغییر فاز مکدی
بهعنوان مثال در شکل زیر روی سطوحی که با کادر آبی نشان دادیم، از نظر چشمی برگشت قیمت داریم؛ امّا با نگاه به اندیکاتور مکدی میبینیم که تغییر فاز نداشتیم. همچنین چون قیمت به تراز 38.2 فیبوناچی نیز نرسیدهاست، پس پیوتها مینور هستند.
اندیکاتور مکدی
ترکیب اندیکاتور مکدی و اصلاح زمانی
اگر از نظر زمانی تعداد کندلهای برگشتی بیش از 38.2% تعداد کندلهای حرکت قبلی باشد و در این اصلاح زمانی مکدی تغییر فاز دهد، میگوییم پیوت ماژور تشکیل شده است.
بهعنوان مثال در تصویر زیر میبینیم اگرچه اندیکاتور مکدی تغییر فاز داده ولی اصلاح قیمت از نقطه B تا C به لول 38.2% فیبوناچی نرسیده، امّا از نظر زمانی حدود 62% حرکت AB در BC اصلاح انجام شده است. چون در صعود، 52 کندل داشتیم و در حرکت BC تعداد کندلهای اصلاحی 35 کندل و معادل حدود 68% حرکت قبل بوده و مکدی نیز تغییر فاز داده، بنابراین هر دو سطح B و C پیوت ماژور تلقی میشوند. امّا چنانچه C کمتر اصلاح زمانی داشت و یا مکدی تغییر فاز نمیداد، هیچکدام از دو سطح B و C ماژور حساب نمیشدند.
ترکیب اندیکاتور مکدی و اصلاح زمانی
نتیجه گیری از پیوتها
برای تشخص پیوتهای اصلی از فرعی 3 شرط داریم که اگر 2 شرط را همزمان دارا بود، آن نقطه پیوت اصلی خواهد بود؛ این 3 شرط عبارتند از:
- در یک پیوت ماژور، قیمت باید حداقل %38 از مسير قبلی خود را مجدداً بازگشت نماید.
- به لحاظ زمانی نیز مسیر بازگشت باید حداقل به اندازه %38 از مدت زمان موج رفت، طول بکشد.
- بین هر دو پیوت ماژور متوالی، علامت جبری مکدی باید حداقل یکبار تغییر فاز بدهد.
شناسایی درست مفهوم مینور و ماژور چند حسن اساسی دارد که عبارتند از:
خلاصه کتاب تحلیل تکنیکال بازار سرمایه اثر john j.murphy
میدانید که تحلیل کردن، بخشی جدایی ناپذیر از فعالیت در بازار سرمایه است. بدون درک تحلیل تکنیکال بازار سرمایه و تحلیل بنیادی نمیتوان به سودآوری سرمایه گذاریها امید بست و حتی بدتر، نمیتوان به حفظ سرمایه، دل خوش کرد! در این بخش به سراغ کتاب «تحلیل تکنیکال بازار سرمایه» از «جان مورفی» میرویم و پای صحبتهای او در مورد این نوع از تحلیل مینشینیم. اگر از طرفداران پر و پا قرص تحلیل بنیادی هستید یا آنکه میخواهید میزان اطلاعاتتان را از تحلیل تکنیکال، بیشتر کنید، تا پایان این ماجرا با ما همراه باشید.
تحلیل تکنیکال چیست؟
لازم است بدانید که داشتن درک عمیق نسبت به چیستی تحلیل تکنیکال بازار سرمایه، رمز توانایی در آن است. در صورتی که ندانیم که در مورد چه چیزی صحبت میکنیم، قدرتی برای بروز خلاقیت هم پیدا نخواهیم کرد. فلسفه اصلی تحلیل تکنیکال بر سه اصل استوار است:
عملکرد بازار، خودش را روی قیمتها نشان میدهد
قیمتها با توجه به ترندها حرکت میکنند
تاریخ دوباره تکرار میشود
بیایید این سه بخش را با هم بررسی کنیم:
۱. همه چیز روی قیمت ها تاثیر می گذارد
طرفداران تحلیل تکنیکالی بر این باور هستند که قیمتهای بازار فقط به مسائل شرکتها ارتباط ندارد. بلکه این ماجرا برایند تاثیر جغرافیایی، سیاسی، فرهنگی، شیوه حرکت و خرید و فروش بزرگان بازار، مسائل روانشناختی، رویدادهای ملی، ماجراهای جهانی و … است. تمام این موارد دست در دست هم چیزی را نشان میدهند که ما آن را «قیمت سهم» مینامیم.
۲. هدف از تعقیب قیمت ها کشف روند و پیش بینی جهت حرکت است
تحلیلگران تکنیکال با این هدف، قیمتها را بررسی میکنند که بتوانند روند پنهان شده در ورای آنها را کشف کرده و وضعیت آینده آن را پیشبینی کنند. در غیر این صورت، پیروی کردن از روندها یا حتی کشفشان چیزی جر هدر دادن زمان، تلاش و حتی سرمایه نخواهد بود.
۳. تاریخ، باز هم تکرار می شود؛ فقط باید خوب نگاه کرد
تحلیلگران تکنیکال، علاقه زیادی به مطالعه تاریخ بازار سرمایه دارند. حتی نمودارهای چند دهه یا صده قبل را با نمودارهای فعلی مقایسه میکنند. نکته پنهان در این بررسی، کشف تصمیمهای روانی سرمایه گذاران و نتیجهای است که به بار آوردهاند.
تحلیلگران بنیادی و تکنیکال؛ دو روش برای نگاه به یک ماجرا
شاید با خودتان فکر کنید که تحلیلگران بنیادی و تکنیکال از زمین تا آسمان با هم فرق دارند؛ چون یکی با اعداد و ارقام ریز سر و کار دارد و دیگری به دنبال کشف ماجرای پنهان در پس بالا و پایین شدن قیمتها میگردد. اما به نظر جان مورفی، نویسنده کتاب «تحلیل تکنیکال بازار سرمایه» این دو نوع از تحلیل، فقط دو شیوه متفاوت نگاه به یک ماجرا هستند؛ نه چیزی بیشتر. تحلیلگر بنیادی به دنبال علت تغییر قیمتها میگردد اما تحلیلگر تکنیکال به نتیجه ماجرا نگاه میکند.
هر دوی این تحلیلگران به دنبال کشف یک چیز هستند: «کشف اینکه روند فعلی در چه جهتی حرکت میکند و قرار است در آینده چه جهتی را به خود بگیرد.» به همین دلیل است که بسیاری از تحلیلگران برتر به جای خط کشیدن میان تحلیل بنیادی و تکنیکال، سعی میکنند که در هر دو نوع تحلیل، دستی بر آتش پیدا کنند. چون این کار میتواند وسعت نگاه آنها به بازار سرمایه را دستخوش تغییرات بزرگی کند.
تحلیل تکنیکال چه مزیت هایی دارد؟
جهت درک بهتر تحلیل تکنیکال بازار سرمایه، چند مورد از مزیتهای آن را با هم بررسی کنیم:
۱. انعطاف پذیری بالا
زمان یا حوزهای در تجارت وجود ندارد که نتوانید از تحلیل تکنیکالی برای بررسی آن کمک بگیرید. از بازار نفت در ۱۰۰ گذشته بگیر تا بازار ارزهای دیجیتال در همین لحظه، گسترهای هستند که میتوانید بدون محدودیت آن را زیر ذرهبین «Technical analysis» ببرید.
۲. دید گسترده نسبت به بازار
تحلیل تکنیکی به جای نگاه از یک دریچه ویژه، تمام بازار را مورد بررسی قرار میدهد. به همین دلیل، این توانایی را پیدا میکند که خیلی راحتتر از دیگر تحلیلگران، ترند را کشف کرده و قدم بعدی ۳ اصل اساسی تحلیل تکنیکال آن را پیشبینی کند.
۳. توانایی تعقیب قسمتهای فعال بازار
بازارها همیشه بین دورههای فعال و غیر فعال در حال نوسان هستند. وقتی یک تحلیلگر تکنیکی، بازار را مورد بررسی قرار میدهد میتواند روندهای فعال و غیر فعال را از هم تمیز دهد. سپس به جای آزمون و خطا، سرمایه خود را روی قسمتهای فعال بازار، سرمایه گذاری کند و روندهای غیر فعال یا رو به خاموشی را در نظر نگیرد. این یعنی توانایی گام برداشتن با نبض بازار!
۴. معامله گران بازه های زمانی مختلف هم می توانند از آن استفاده کنند
فرقی نمیکند که شما در چه بازه زمانی به معامله میپردازید؛ روزانه، هفتگی، کوتاه مدت، میان مدت یا حتی بلند مدت. چون میتوانید بدون هیچ محدودیتی از تحلیل تکنیکال بازار سرمایه برای برداشتن قدم بعدی نهایت بهره را ببرید.
۵. کشف نقطه های قوت و ضعف بازار
تحلیلگران تکنیکی میتوانند روند افزایش یا کاهش قیمت محصولات یا خدمات مختلف در بازار را با دقت بالایی پیش بینی کنند.
روند چیست و چه انواعی دارد؟
به زبان ساده، روندها، جهت حرکت قیمت در بازارها را نشان میدهند. ما به درک و تحلیل روندها نیاز داریم چون بازارها همیشه در یک جهت ثابت حرکت نمیکنند. اگر نگاهی به نمودارهای مختلف بازار سرمایه انداخته باشید میبینید که آنها به جای یک خط مستقیم رو به بالا یا پایین، مجموعهای از خطهای نامنظم زیگزاگی هستند. در حقیقت، جهت حرکت قلهها و درههای این زیگزاگها است که روند اصلی بازار را به ما نشان میدهد. تمام روندها به سه دسته اصلی تقسیم میشوند:
روند صعودی
جهت حرکت این روند رو به بالا است.
روند نزولی
جهت حرکت این روند رو به پایین است.
روند خنثی
به آن «محدوده معاملاتی» هم گفته میشود که بیشترین نزدیکی را به خط مستقیم دارد. در این وضعیت، عرضه و تقاضا در تعادلی تقریبی به سر میبرند.
نگاهی به دسته بندی روندها از نظر اندازه
روندها به جز «جهت حرکت» از نظر اندازه نیز تقسیمبندی میشوند. شاید در ابتدا تعداد این تقسیمبندیها کمی گیج کننده باشد اما به درک و تحلیل تکنیکال بازار سرمایه، کمک شایانی میکند. در این ماجرا، روندها در سه دسته جای میگیرند:
روندهای اصلی یا بزرگ
گاهی زمان این روند بسیار طولانی میشود؛ مثلا نیم قرن یا حتی یک قرن!
روندهای متوسط
زمانی بین روندهای بزرگ و کوتاه را در برمیگیرند. شاید چند ماه، چند هفته یا چند سال.
روندهای کوتاه
بازه زمانی این روندها بسیار کوتاه است. چیزی بین چند دقیقه تا چند ساعت.
با شش اصل بنیادین تئوری داو آشنا شوید
«داو» و شریکش «جونز» یکی از پایهگذاران تغییرات اساسی در تحلیل تکنیکال بازار سرمایه هستند. نظریههای داو در مورد میانگین سهام شرکتهای برتر بورسی، هنوز هم یکی از اصلیترین مواردی است که تحلیلگران از آن استفاده میکنند. در ادامه با شش مورد از نظریههای داو آشناتر میشویم:
۱. میانگین ها همهچیز را در بر می گیرند
میانگینها عکسی یادگاری از ماجراهای اتفاق افتاده در بازار هستند. تمام بالا و پایینها، اتفاقهای ریز و درشت یا حتی چیزهایی که به طور مستقیم به بازار ربطی ندارند – مثل بلاهای طبیعی – نیز میتوانند اثری از خود روی این میانگینها به جا بگذارند.
۲. بازار با سه روند دست و پنجه نرم می کند
داو حرکت روندها در بازار را به حرکت موجهای دریا تشبیه میکند و تاثیر آنها روی بازار را همانند تاثیر موجها روی ساحل در نظر میگیرد. وقتی یک روند صعودی باشد با وجود نوسانها باز هم با قدرت به ساحل برخورد میکند؛ اما اگر در میان نوسانهایش ماجرایی پیش بیاید که نتواند خود را به حد قیمت بالای قبل از نوسان برساند آنگاه دیگر نباید آن را یک موج صعودی در نظر گرفت چون روندی نزولی را در پیش میگیرد.
در کل، داو هر روند را به سه روند کوچکتر تفکیک کرده است:
اول: جریان
این مطلب را حتما بخوانید: معرفی بهترین کتاب های تحلیل تکنیکال
در حالت کلی، صعودی یا نزولی بودن روند را نشان میدهند. طولانی مدت هستند و حتی ممکن است چندین سال طول بکشند.
دوم: امواج
به عنوان کاملکننده چهره جریانها معرفی میشوند. این روندها بین چند هفته تا حداکثر ۳ ماه به تکامل میرسند.
سوم: سطحهای ناهموار
روندهای کوچک اما تاثیرگذار را نشان میدهد. معمولا این روندها کمتر از چند هفته به درازا میکشند.
۳. هر روند بزرگ از سه بخش تشکیل شده است
در این ماجرا سه گروه عمده از معاملهگران وارد بازی میشوند. گروه اول، سرمایه گذاران بزرگ و بسیار حرفهای هستند که بخش قابل توجهی از آنها از تحلیل تکنیکال بازار سرمایه استفاده میکنند. آنها زمانی که بازار هنوز در خواب است، سهمهای با ارزش بالا و قیمت پایین را کشف کرده و آنها را خریداری میکنند. بعد از مدتی، گروه دوم وارد بازی میشوند که میتوانیم آنها را شامل تحلیلگران بنیادی و معاملهگران حرفهای بدانیم.
بعد از خرید این گروه، توجه همه به سمت آن سهمها جلب میشود. حالا نوبت ورود گروه سوم یعنی روزنامهها و رسانههای اقتصادی است. آنها با تحلیلها و نمایشهایشان آتش زیر قیمت آن سهمهای خاک خورده و کشف نشده را روشن میکنند و آنها را به اوج میرسانند. با رسیدن به این مرحله، سرمایه گذاران بسیار حرفهای گام بعدی را آغاز میکنند؛ یعنی فروش همان سهمها زمانی که همه به ۳ اصل اساسی تحلیل تکنیکال دنبال خرید هستند.
۴. شاخص ها باید سیگنال های همنوایی داشته باشند
بر اساس نظر داو، میانگینها حتی در بازههای زمانی متفاوت باید سیگنالهایی از تایید روندهای کاهش یا افزایشی یکدیگر را ارائه دهند. هر چقدر که این بازه زمانی کوتاهتر باشد، تایید جریان روند، قویتر خواهد بود.
۵. حجم نیز باید با روند همسو باشد
داو معتقد بود که علاوه بر شاخصها، حجم معاملات نیز باید با روندها همسو باشند؛ مثلا در روندهای صعودی وقتی قیمتها افزایش پیدا میکنند، حجم نیز دچار افزایش میشود و برعکس.
۶. روندها تا قبل از دریافت اخطارها به حرکت در جهت فعلیشان ادامه میدهند
این نظر بر اساس قانون اول «نیوتن» بنا شده است که میگوید: «اجسام در حالت طبیعی تمایل دارند در وضعیت فعلی خود چه در حالت سکون و چه در حالت حرکت باقی بمانند و این ماجرا در صورتی که توسط نیرویی خارج از آنها دستکاری نشود تا ابد ادامه پیدا میکند.» داو معتقد بود که این قانون در مورد روندها نیز برقرار است؛ یعنی یک روند صعودی بدون حضور عامل خارجی، تمایل دارد جریان صعودی خود را ادامه دهد. این ماجرا تا زمانی که پای هشدارهای تغییر روند و حضور عامل تغییر دهنده به میدان باز نشود، ادامه پیدا میکند. البته پیدا کردن این نوع روند بدون استفاده از ابزارها دشوار است.
الگوهای شمعی ژاپنی در تحلیل تکنیکال بازار سرمایه چه چیزی را به نمایش می گذارند؟
ژاپنیها برای سالهای طولانی از روش ویژه خودشان برای تحلیل نمودارها استفاده میکردند. البته این روش برای غرب چندان پرسابقه نیست و حتی میتوان گفت نسبت به ژاپنیها بسیار جوان هم به شمار میرود. حالا سوال درست این است که ژاپنیها در الگوی شمعی به دنبال دریافت چه چیزی بودند؟ در پاسخ باید بگوییم که الگوهای شمعی، چیزی نیستند به جز عکسی یادگاری از وضعیت ذهنی معاملهگر در هنگام معامله! بررسی الگوهای شمعی نشان میدهد که ما انسانها با وجود ادعاهایی که داریم به هنگام قرارگیری در موقعیتهای مشابه، رفتاری تکراری را از خودمان بروز میدهیم. بیایید به چند مورد از ویژگیهای الگوهای شمعی نگاهی بیندازیم:
-میتوانند یک خط یا ترکیبی از چند خط باشند.
-در ۹۰ درصد مواقع، تعداد خطها از ۵ عدد بیشتر نمیشود.
-از آنها برای مشخص کردن نقطههای معکوس در بازار استفاده میکنند.
-به الگوهای شمعی «الگوهای واژگونی» و «تداوم» هم میگویند.
-احتمال کمی وجود دارد که از آنها برای تعیین روند و جریان استفاده کنند.
نگاهی کوتاه به چیستی نظریه موج الیوت
«چارلز جی کالینز» در سال ۱۹۳۸ کتابی با عنوان «اصل موج» منتشر کرد که نظریه «موج الیوت» را در بر داشت. نظریه موج الیوت به ترتیب اهمیت از سه بخش اصلی «الگو»، «نسبت» و «زمان» تشکیل شده است. در این تعریف، الگوها همان موجهای موجود در بازار هستند. نسبتها، به دنبال کشف رابطههای پیچیدهای بین امواج، قیمتها و نقطههای اصلاح هستند. بخش آخر این نظریه یعنی زمان نیز که از نظر اهمیت در پایینترین بخش این نظریه قرار میگیرد، به ۳ اصل اساسی تحلیل تکنیکال روابط زمانی میان الگوها و نسبتها اشاره دارد. حرف اصلی در این نظریه این است که بازار بورس دارای یک ریتم تکراری است که از پنج موج افزایشی و سه موج کاهشی تشکیل شده است.
پیام اصلی «جان مورفی» در کتاب «تحلیل تکنیکال بازار سرمایه» چه بود؟
جان مورفی که بیش از ۳۰ سال تجربه تجزیه و تحلیل و فعالیت مستقیم در بازار سرمایه را دارد در کتابش به دنبال روشنتر کردن ماجرای تحلیل تکنیکال برای افراد علاقهمند به این موضوع بود. او توضیحاتش را از پایهایترین موارد شروع کرد و آنها را تا حد خوبی بالا برد. از نظر او آگاهی داشتن از تحلیل تکنیکی برای تمام سرمایه گذاران چه آنها که به دنبال همین نوع از تحلیل هستند و چه کسانی که فقط روی تحلیل بنیادی کار میکنند بسیار مفید واقع میشود.
۳ اصل اساسی تحلیل تکنیکال
*کارگزاری آگاه آبادان*
آدرس : میدان انقلاب(مجسمه) - روبروی مدرسه رازی - ساختمان آرتین - تالار بورس اروند
تلفن : 06153220273 - 06153220274
فکس : 06153220552
About
Platform
فصل تحلیل تکنیکال مقدماتی را با برشمردن اصول تحلیل تکنیکال آغاز می کنیم و در رابطه با اطلاعات ورودی تحلیل تکنیکال و 3 اصل اساسی تحلیل تکنیکال در ویدئو زیر سخن خواهیم گفت.
#فصل_4 : تحلیل تکنیکالی مقدماتی
#فصل_4_مطلب6 : آدرس دریافت کد و ثبت نام در پنل تکنیکال آسا (ویدئو):
https://t.me/bourse_abadan/164
#فصل_4_مطلب9 : تحلیل تکنیکال مقدماتی - حمایت و مقاومت و انواع آن
https://t.me/bourse_abadan/167
#فصل_4_مطلب10 : تحلیل تکنیکال مقدماتی - حمایت و مقاومت و انواع آن (ویدئو)
https://t.me/bourse_abadan/168
فصل تحلیل تکنیکال مقدماتی را با برشمردن اصول تحلیل تکنیکال آغاز می کنیم و در رابطه با اطلاعات ورودی تحلیل تکنیکال و 3 اصل اساسی تحلیل تکنیکال در ویدئو زیر سخن خواهیم گفت.