بررسی انواع اندیکاتور میانگین متحرک

بررسی انواع اندیکاتور میانگین متحرک
میانگین متحرک (مووینگ اوریج) ، میانگینی از داده های بازار در بازه زمانی خاص می باشد. میانگین متحرک (مووینگ اوریج) عموما به عنوان یک اندیکاتور Indicator (شاخص نمای تکنیکی) شناخته می شود اما از آنجا که امروزه در بین معامله گران (به خصوص معامله گران ارز) بیشتر بر روی خاصیت ساپورت و رزیستنس آن حساب باز می شود کاربردی دوگانه یافته است.
انجام محاسبه میانگین های متحرک (محاسبه مووینگ اوریج)
از آنجا که محاسبه میانگین متحرک از تغییرات قیمت به دست می آید، تابعی از قیمت و روند بازار می باشد و به لحاظ ساختاری برای پیش بینی آینده قیمت همیشه مقداری از روند عقب تر می باشد. نحوه محاسبه میانگین متحرک بسته به فرمول آن متفاوت است. ساده ترین شیوه محاسبه، میانگین متحرک ساده (Simple Moving Average) می باشد. این میانگین متحرک از آخرین تغییرات قیمت داده می پذیرد. به علت اینکه در بازار فارکس (مبادلات ارز) یا بازارهای دیگر تمامی تغییرات قیمتی (تیک چارت) را نداریم برای سهولت محاسبه از قیمت بسته شدن کندل استیک یا بار چارت برای بدست آوردن میانگین متحرک استفاده می شود. برای محاسبه میانگین متحرک غیر از قیمت انتهایی کندل استیک، میتوان از قیمت آغازین کندل استیک یا بالاترین و پایین ترین قیمت کندل استیک نیز استفاده کرد. در محاسبه میانگین متحرک روش های گوناگونی وجود دارد. ساده ترین و کاربردی ترین آن را در بالا توضیح دادیم اما میانگین های متحرک دیگری نیز وجود دارد که ارزش متفاوتی به داده های قیمت می دهند مانند میانگین های متحرک نمایی – اکسپوننشیال Exponential (کاربر ارزش هر داده قیمت را در این میانگین تایین می کند) میانگین متحرک سطحی Smoothed و میانگین متحرک خطی وزنی Linear Weighted از انواع دیگر هستند که عموما به داده های جدید ارزش و وزن بیشتری برای محاسبه می دهند. به هر حال آنچه مهم است تحقیق و بررسی شما روی میانگین های متحرک گوناگون در بازارهای مختلف (در اینجا ارزهای گوناگون) می باشد.
اصول کار با میانگین های متحرک (مووینگ اوریج)
در فصل سوم در مورد مکان اندیکاتورها در نرم افزار متا تریدر صحبت کردیم. برای یادآوری، تصویر زیر نشان می دهد که اندیکاتور مووینگ اوریج Moving Average در منوی Insert و زیر منوی Trend در چه مکانی قرار دارد.
پس از باز کردن این اندیکاتور پنجره تنظیمات مشاهده می شود.
زبانه اول این پنجره Parameters تنظیمات اولیه میانگین متحرک را نشان می دهد.
کادر Period مربوط به تعداد کندل استیک ها یا دوره های محاسبه میانگین متحرک است. در قسمت بعد توضیحات برای بهترین بازده این پارامتر داده خواهد شد. در کادر MA method نمونه محاسباتی میانگین متحرک تعریف می شود. این قسمت به صورت پیش فرض Simple می باشد اما توصیه می شود برای دادن وزن بیشتر به تغییرات قیمتی جدیدتر، از اکسپوننشیال Exponential یا Linear Weighted استفاده شود. کادر Apply to قیمت مورد نظر هر کندل استیک یا داده قیمتی را مشخص می کند. بهترین گزینه در این قسمت Weighted Close می باشد. در این گزینه در عین حال که قیمت های بالا و پایین هر کندل استیک مورد محاسبه قرار گرفته وزن حرکتی بیشتر به قیمت پایانی به خاطر اهمیت آن داده شده است. در قسمت Style نیز نحوه نمایش خط میانگین متحرک تنظیم می گردد در این قسمت رنگ دلخواه، پیوسته یا نقطه چین بودن این خط و قطر خط تنظیم می گردد.
در بین معامله گران اندیکاتور میانگین متحرک از پر طرفدارترین اندیکاتورها می باشد. اندیکاتور مووینگ اوریج از یکسو به عنوان ساپورت و رزیستنس عمل کرده و از سوی دیگر جهت قیمت و سیگنال های معاملاتی را به معامله گر نشان می دهد. قبل از آشنایی بیشتر با این ابزار لازم به ذکر است که همیشه این سوال وجود دارد که چه دوره زمانی برای این اندیکاتور بهترین می باشد؟ این سوال بیشتر از آنکه بین معامله گران دارای اجماع باشد امری سلیقه ای است و بسته به هر بازاری متغیر است. در بازارهای با نوسان شدید عموما از دوره های زمانی کوتاه مدت تر و در بازارهای با نوسانات کندتر از دوره های زمانی طولانی تر استفاده می گردد.
ساده ترین روش استفاده از میانگین متحرک قطع این شاخص از روی نمودار خطی قیمت می باشد. اگر نحوه نمایش نمودار به صورت خطی باشد و یک میانگین متحرک روی نمودار ترسیم کنیم، ساده ترین سیگنال قطع قیمت از روی میانگین متحرک است. همانطور که در شکل زیر دیده می شود خط سبز تغییرات قیمت و خط آبی میانگین متحرک ۵۵ روزه بر روی نمودار یورو به دلار می باشد. فلش رو به پایین نقطه ورود به سیگنال فروش را نشان می دهد و دو فلش رو به بالای بعدی نقطه خرید را برای افزایش قیمت نشان می دهد. عموما از این روش برای بازارها یا بازه های زمانی استفاده می شود که نمودار آنها عموما دارای روند های پایدار باشند و در بازارهایی مانند مبادلات ارز که فراریت در آنها زیاد و زمانهای بسیاری بدون روند هستیم این روش کاربرد چندانی ندارد. نقطه ضعف دیگر این روش باز بودن معاملات در هر زمانی می باشد. به این بررسی انواع اندیکاتور میانگین متحرک معنی که همیشه سیگنال فروش قبلی به ما سیگنال خرید می دهد و سیگنال خرید با سیگنال فروش بسته می شود. نمونه دیگری که از میانگین های متحرک برای معاملات استفاده می کنند قطع دو میانگین متحرک توسط یکدیگر است. روش دو میانگین متحرک شباهت بسیاری به روش قطع قیمت با یک میانگین دارد. تنها تفاوت در این است که به جای قطع یک میانگین متحرک از روی قیمت، این بار قطع یک میانگین توسط میانگین دیگر برای معامله گر سیگنال صادر می کند. در این روش حتما باید از دو میانگین متحرک با دوره های زمانی متفاوت استفاده کرد و هر زمان که میانگین با دوره کمتر زیر میانگین با دوره بلندتر قرار گرفت سیگنال فروش داریم و هر زمان که میانگین با دوره کمتر بالای میانگین بلند مدت تر آمد سیگنال خرید داریم. در این روش نیز حد سود و ضرر با قطع دوباره میانگین ها معلوم می گردد. ایراد عمومی میانگین های متحرک دیرکرد آنها نسبت به قیمت می باشد و همیشه زمانی سیگنال می دهند که تغییرات قیمتی زیادی بوجود آمده است.
روش دیگری که برای استفاده از میانگین های متحرک کاربرد بسیاری برای معامله گران حرفه ای دارد استفاده از آنها به عنوان ساپورت و رزیستنس می باشد. از آنجا که به تجربه ثابت شده میانگین های متحرک قابلیت تغییر قیمت و عکس العمل روی بازارها را دارند، با رسیدن قیمت به یک میانگین متحرک معامله گران در برخورد میانگین متحرک و قیمت، میانگین متحرک را در نقش یک حمایت یا مقاومت در نظر می گیرند و در جهت معکوس وارد بازار می شوند. در شکل بالا فلش سوم دقیقا بیان کننده همین موضوع است. قیمت با برخورد به میانگین متحرک ۵۵ روزه ناگهان شتاب گرفته و در جهت رو به بالا حرکت کرده است.
امروزه استفاده از اعداد ۵،۸،۱۳،۲۱،۳۴،۵۵،۸۹ و۱۴۴ که اعداد فیبوناچی (در فصل آینده در مورد این اعداد به تفصیل صحبت خواهیم کرد) می باشند در میانگین های متحرک کاربرد بسیاری یافته است و بسته به شرایط و عکس العمل آنها، بسیار از آنها استفاده می شود.
آموزش اندیکاتور میانگین متحرک ، CCI و RSI + ویدئو + پادکست
امروز با آموزش اندیکتور میانگین متحرک و اسیلاتور CCI و RSI در سایت خانه بورس ایران – ایتسکا همراه شما عزیزان هستیم.
در این مقاله میخواهیم با چند ابزار کاربردی از میان اندیکیتورها (indicators) آشنا شویم. اندیکیتور ابزاری ست برای آنکه بتوانیم پیشبینی صحیحی از آن چه احتمالا برای سهام اتفاق خواهد افتاد داشته باشیم و بتوانیم سود خود را به حداکثر و ضرر را به حداقل برسانیم.
ویدئو آموزش میانگین متحرک
این مقاله را به صورت صوتی گوش کنید!
میانگین متحرک (moving average)
یکی از این ابزارها میانگین متحرک (moving average) است. میانگین متحرک بر اساس بازهای که کاربر تعیین میکند در هر نقطه مقدار پیدا میکند اما نحوهی محاسبهی آن چگونه است؟میانگین متحرک در هر نقطه میانگین بازهی به اندازهی n قبل از خود است لذا این امر واضح است که ما هر چه عدد n را کمتر کنیم یعنی داریم بازه را کوچکتر میکنیم و با کوچکتر شدن این بازه به تبع نمودار میانگین نزدیک و نزدیکتر خواهد شد به نمودار اصلیمان و در n = 1 روی نمودار اصلی قرار خواهد گرفت چرا که میانگین متحرک هر نقطه برابر خواهد بود با مقدار ارزش سهام در همان لحظه.
دو خط عمودی برای مثال یک بازه را مشخص کردهاند که در نقطهی مشخص شده میانگینش مقدار میدهد.
همچنین باید این نکته را ذکر کرد که هر چه n کمتر شود تعداد برخوردهای میانگین متحرک با نمودار بیشتر خواهد شد و هر چه n افزایش یابد تعداد برخوردهای میانگین متحرک به سوی حداقل خواهد رفت و از مقداری از n به بعد مقدار ثابت حداقل برخورد را خواهد داشت.
میانگین متحرک از یک بازهی متحرک به اندازهی n شکل گرفته که میانگین متحرک نقطهی پایانی این بازه، میانگین تمام نقاط این بازه است.
رنگ قرمز : 3 = period / رنگ آبی : 10 = period / رنگ سبز : 30 = period / رنگ گلبهی : 100 = period
کاربرد میانگین متحرک
این نمودار در مقدار خاصی از n برای هر نمودار در بیشتر نقاط برخورد نقش حمایت و مقاومت را ایفا میکند هر چند که در برخی نقاط هم شکسته میشود و نمودار از آن عبور میکند. حال چطور باید این مقدار از n را پیدا کنیم؟ قطعا قاعدهای دارد اما حساب و کتاب کردنش زمانبر است لذا ما راه میانبر برمیگزینیم و آنقدر امتحان میکنیم که نهایتا به بهترین عدد n دست یابیم.
ایراد میانگین متحرک در پیشبینی
میانگین متحرک (moving average) با تاخیرخود را دربازار نشان میدهد. وقتی میفهمیم که روند چگونه پیشرفته و پیش میرود که بخشی از سودمان را از دست دادهایم. این ایراد ما را به این فکر میاندازد که سراغ ابزارهایی برویم که این قدرت را به ما میدهند که پیش از رخداد آن را پیشبینی کرده باشیم. اسیلاتورها اینجا به کمک ما میآیند.
تغییر جهت میانگین متحرک بعد از تغییرات نمودار رخ میدهد.
در میانگین متحرک تغییر جهت بعد از تغییر جهت نمودار اصلیمان رخ میدهد. چرا؟ چون که میانگین متحرک یک نقطه میانگین مقدارهای نقاط قبل از خود است پس برای مثال وقتی روند صعودی تبدیل به روند نزولی شده کمی طول میکشد تا غلبه کند و نمودار میانگین متحرکمان هم تغییر جهت دهد.
اسیلاتورها
مومنتوم (momentum)
هنگامی که میانگین متحرک با قیمت برخورد پیدا میکند نقش حمایت و مقاومت را ایفا میکند و ما اینگونه میتوانیم پیشبینی خوبی با کمک میانگین متحرک داشته باشیم اما همانطور که ذکر شد میانگین متحرک در تغییر جهتها نمیتواند پیشبینی خوبی داشته باشد چرا که تغییر جهت خودش بعد از تغییر جهت نمودار اصلی رخ میدهد. اما اسیلاتور مومنتوم نقطهی تغییر جهت بررسی انواع اندیکاتور میانگین متحرک را پیشبینی میکند.
اسیلاتور مومنتوم به ما قدرت جنبش بازار را نشان میدهد. اسیلاتورها معمولا پنج سیگنال به ما میدهند. یکی از این سیگنالها رسیدن اسیلاتور به بالاترین حد و پایینترین حد خود است. وقتی مومنتوم به بالاترین حد خود میرسد اشباع خرید رخ میدهد و وقتی به پایینترین حد خود میرسد اشباع فروش رخ میدهد.
نمودار بالا میانگین متحرک را با رنگ قرمز نشان میدهد و نمودار پایین اسیلاتور مومنتوم است.
گاه سوال میشود که «تا چه زمان باید سهام خود را نگه داریم؟» جواب در اشباع خرید است. وقتی اشباع خرید رخ داد اولین فرصت برای فروش بهترین فرصت برای فروش خواهد بود. نباید انتظار داشته باشیم که دقیقا بعد از این که اشباع خرید رخ داد قیمت بلافاصله شکسته شود و یا بلافاصله پس از آنکه اشباع فروش رخ داد و ما خرید انجام دادیم سود کنیم و نمودار به سمت بالا حرکت کند اما این پیشبینی در اغلب موارد صحیح است و با کمی تاخیر به وقوع میپیوندد.
یک اشتباه رایج کسانی که میخواهند سهامی را بخرند یا بفروشند
باید توجه داشته باشیم که اعتماد به یک سیگنال به تنهایی ریسک بالایی دارد لذا پیشنهاد متخصصین بررسی حداقل سه سیگنال است. هر کدام از سیگنالها به خودی خود میتوانند موجب اشتباه شوند. همانطور که آگاه هستید همیشه خطوط حمایت و مقاومت نمودار را برنمیگردانند و گاهی نمودار میشکند. اگر با یک سیگنال بخواهیم تشخیص داشته باشیم و اقدامی کنیم امکان خطا کردن بالاست و ممکن است یا سود خوبی را از دست بدهیم و یا ضرری بکنیم که موجب شود مجبور شویم که آن سهام برای سرمایهگذاری بلند مدت نگه داریم.
اما وقتی که حداقل سه سیگنال متفاوت را بررسی کردهایم میتوانیم تا حد خوبی مطمئن باشیم که اقدامی که قصد انجامش را داریم، چه خرید باشد و چه فروش، عملی سنجیده است.
در نمودار مومنتوم کدام نقطهها را بررسی کنیم؟
نیازی نیست نقطه به نقطهی اسیلاتور مومنتوم را با نقطه به نقطهی نمودارمان بررسی کنیم. آنجایی که برای تصمیمگیری ما نقطهی عطف است آنجاست که به اوج یا به کف میرسیم یعنی کمترین حد و یا بیشترین حد نمودار مومنتوم. پس آنچه که نیاز است بررسی شود محدود میشود به قلهها و درههای موجود در نمودار مومنتوم. آن قلهای که از قلههای دیگر بالاتر باشد نقطهی اشباع خرید است و آن درهای که از درههای دیگر پایینتر است نقطهی اشباع فروش است و از این طریق میتوانیم متوجه رفتار نمودار اصلیمان بشویم و آن را در قدم بعدی پیشبینی کنیم.
CCI چیست؟
اسیلاتور CCI هم ابزار دیگری دارای شباهتی بالا به اسیلاتور مومنتوم است که مانند مومنتوم نقطههای اشباع خرید و فروش را مشخص میکند. البته مانند قبل باید توجه داشته باشیم که با یک سیگنال اقدام انجام ندهیم و هم سیگنالهای دیگر را بررسی کنیم و هم اگر سیگنالهای مرتبط ظهور نکردهاند اجازه بدهیم که فرصت ظهور داشته باشند چه بسا که آن قله واقعا اشباع خرید نباشد و اشباع خرید مدتی بعد رخ دهد.
نمودار وسط اسیلاتور مومنتوم و نمودار پایین اسیلاتور CCI را نشان میدهند.
RSI چیست؟
ساختار اسیلاتور RSI هم مانند مومنتوم بررسی میشود هر چند که فورمول متفاوتی دارد. در بعضی نقاط میبینیم که این دو اسیلاتور با وجودِ داشتن اسلوب مشترک، پیشبینیهای متفاوتی به ما میدهند اینجا حداقل میدانیم که باید بیشتر احتیاط کنیم و بیشتر بسنجیم که دچار اشتباه در اقدام نشویم.
نمودار وسط اسیلاتور مومنتوم و نمودار پایین اسیلاتور RSI را نشان میدهند.
جمعبندی
آن چه ما در فرم خام نمودار سهام میبینیم به خودی خود پیشبینی شدنی نیست اما میتوانیم با ترفندهایی حدس بزنیم که قدم بعدی نمودار چه خواهد بود بالا خواهد رفت یا پایین. اندیکیتورها از ابزارهای نرمافزارهای بررسی نمودارهای بورس هستند که در این راستا میتوانند کمکمان کنند. در این مقاله چهار مورد را مثال زدیم و بررسی کردیم که عبارت بودند از میانگین متحرک یا moving average ، اسیلاتور مومنتوم ، CCI و RSI.
اگر میخواهید در بروکری ثبت نام کنید فراموش نکنید از بروکر هایی استفاده کنید که خدمتدهی به ایران دارند.
CCI چیست؟
اسیلاتور CCI هم ابزار دیگری دارای شباهتی بالا به اسیلاتور مومنتوم است که مانند مومنتوم نقطههای اشباع خرید و فروش را مشخص میکند. البته مانند قبل باید توجه داشته باشیم که با یک سیگنال اقدام انجام ندهیم و هم سیگنالهای دیگر بررسی انواع اندیکاتور میانگین متحرک را بررسی کنیم و هم اگر سیگنالهای مرتبط ظهور نکردهاند اجازه بدهیم که فرصت ظهور داشته باشند چه بسا که آن قله واقعا اشباع خرید نباشد و اشباع خرید مدتی بعد رخ دهد.
RSI چیست؟
ساختار اسیلاتور RSI هم مانند مومنتوم بررسی میشود هر چند که فورمول متفاوتی دارد. در بعضی نقاط میبینیم که این دو اسیلاتور با وجودِ داشتن اسلوب مشترک، پیشبینیهای متفاوتی به ما میدهند اینجا حداقل میدانیم که باید بیشتر احتیاط کنیم و بیشتر بسنجیم که دچار اشتباه در اقدام نشویم.
پنج اندیکاتور تکنیکال که باید بشناسید
ابزار اصلی معاملهگرانی که از روش تحلیل تکنیکال برای بررسی بازار و تصمیمگیری، به اندیکاتور ها یا شاخصهای تکنیکال هستند. البته انتخاب اندیکاتور ها با شماست و هیچ استاندارد مشخصی برای این که از چه شاخصی کمک بگیرید وجود ندارد. بلکه هر معاملهگری ابزارهایی که بیشتر با سبک شخصیاش سازگار است را برگزیده و در ادامه تلاش میکند در استفاده از آن به استادی برسد. به بررسی انواع اندیکاتور میانگین متحرک همین دلیل هم برخی معاملهگران ترجیح میدهند مومنتوم یا سرعت حرکت بازار را زیر نظر بگیرند، در حالی که برخی دیگر بهدنبال فیلتر کردن نویز بازار و اندازهگیری تلاطم یا Volatility آن میروند. اما آیا راهی برای شناسایی بهترین و کارآمدترین اندیکاتور ها وجود دارد؟
خوب، همانطور که گفتیم هر معاملهگری در این باره نظر خود را به شما خواهد گفت. به بیان دیگر آنچه از نظر یک معاملهگر بهترین اندیکاتور (Indicator) تاریخ است، از نظر دیگری کاملا بیمصرف است. هرچند، برخی از اندیکاتور ها بین تمامی فعالان بازار محبوب هستند و تقریبا همه حداقل از یکی از این شاخصها در کنار گزینههای دیگر استفاده میکنند.
در ادامه پنجتا از مهمترین اندیکاتور های تحلیل تکنیکال که هر معاملهگری باید با آنها آشنا باشد را بیشتر بررسی خواهیم کرد.
مقدمه
معاملهگران از اندیکاتور های تکنیکال برای افزایش اطلاعات خود درباره تحرکات قیمت داراییهای مختلف در بازار استفاده میکنند. بکارگیری این اندیکاتور ها شناسایی الگوها در نمودارهای شمعی قیمت را آسانتر کرده و میتوانند به شما در تشخیص بهتر نقاط مناسب برای ورود و خروج از بازار کمک کند. اندیکاتور ها انواع مختلفی دارند و برای کارهای مختلف از معاملات کوتاهمدت تا سرمایهگذاریهای بلندمدت مورد استفاده قرار میگیرند. حتی برخی تحلیلگران حرفهای و معاملهگران قدیمی اندیکاتور های شخصی برای خودشان درست میکنند.
در این مقاله، میخواهیم شرح مختصری بر محبوبترین اندیکاتور های مورد استفاده معاملهگران بازارهای مالی و رمزارزی را به شما معرفی کنیم.بررسی انواع اندیکاتور میانگین متحرک
شاخص قدرت نسبی (RSI)
شاخص قدرت نسبی (یا Relative Strength Index) با نام RSI نیز شناخته میشود. این اندیکاتور مومنتوم یا شدت حرکت بازار را نشان میدهد و با یک نگاه مختصر به آن میتوانید بفهمید که دارایی موردنظرتان در وضعیت بیشخرید (Overbought) یا بیشفروش (Oversold) قرار گرفته است. این کار با اندازهگیری مقدار نوسانات اخیر قیمت (که بهصورت استاندارد 14 دورهزمانی اخیر – مثل چهارده روز، چهارده ساعت و … – درنظر گرفته میشود) انجام میگیرد. دادههای بدست آمده سپس در یک اندیکاتور نوسانی (یا Oscillator) که مقدار آن بین صفر و 100 متغیر است نمایش داده میشود.
از آنجا که شاخص RSI نشانگر مومنتومی است، با بررسی آن میتوانید از نرخ (مومنتوم) تغییر قیمت آگاه شوید. این یعنی وقتی نرخ افزایش قیمت در یک بازار صعودی بالا برود، روند قدرتمندی شکل گرفته و خریداران بهطور فزآینده در حال ورود به بازار هستند. از طرف دیگر، اگر مومنتوم یا نرخ افزایش قیمت در یک بازار صعودی کاهش یابد، ممکن است نشاندهنده تغییر احتمالی روند در آینده و مسلط شدن فروشندگان بر بازار باشد.
معمولا وقتی شاخص RSI یک دارایی یا کالا بالاتر از 70 باشد، در وضعیت بیشخرید (اشباع خرید – Overbought) قرار دارد. در مقابل، وقتی عدد این شاخص به زیر 30 نزول کند، آن کالا یا دارایی در وضعیت بیشفروش (اشباع فروش – Oversold) است. در نتیجه، اعداد بسیار نزدیک به صفر یا صد میتواند نشانهای از تغییر روند یا بازیابی قیمتها در آینده نزدیک باشد. با این حال، در نهایت بهتر است به اعداد نمایش داده شده توسط شاخص RSI بهعنوان سیگنالهای مستقیم خرید و فروش نگاه نکنید. زیرا این شاخص هم مانند بسیاری از روشهای دیگر مورد استفاده در تحلیل تکنیکال (TA) میتواند حاوی اطلاعات غلط یا گمراهکننده باشد. بنابراین بهتر است همیشه قبل از شروع معامله، سایر شاخصها و عوامل مهم را در نظر داشته باشید.
میانگین متحرک (MA)
یک میانگین متحرک یا Moving Average با فیلتر کردن نویز بازار و نمایش جهت روند آن، به شما کمک میکند سریعتر حرکات قیمتی یک دارایی یا کالا را بررسی کنید. از آنجا که این شاخص براساس دادههای قبلی کار میکند، در رده شاخصهای پیرو یا Lagging Indicator قرار میگیرد. این دسته از شاخصها، تنها بر مبنی اطلاعات پیشین کار میکنند و در نتیجه چندان برای پیشبینی روندهای آتی بازار کارایی ندارند. همچنین، عبارت متحرک در نام این شاخص به حرکت آن همراه با نمودار قیمت اشاره دارد. به بیان دیگر، هر نقطه از نمودار میانگین متحرک با استفاده از دادههای تعداد مشخصی از بازههای زمانی قبلی تعیین میشود و بههمین دلیل هم همواره در حال همراهی نمودار قیمت است.
دو تا از رایجترین میانگینهای متحرک مورد استفاده معاملهگران میانگین متحرک ساده (SMA/MA) و میانگین متحرک نمایی (EMA) است. میانگین متحرک ساده یا SMA با تجمیع دادههای قیمتی در یک بازه زمانی معین و محاسبه میانگین آنها ترسیم میشود. برای مثال، میانگین متحرک 10 روزه با محاسبه قیمت میانگین در ده روزه اخیر محاسبه میشود. در مقابل فرمول محاسبه میانگین متحرک نمایی یا EMA بهگونهای است که وزن بیشتری برای قیمتهای جدیدتر قائل باشد. در نتیجه، این میانگین متحرک به نوسانات اخیر قیمت واکنش بیشتری نشان میدهد.
همانطور که اشاره کردیم، نمودارهای میانگین متحرک در رسته شاخصهای پیرو قرار میگیرند. در نتیجه، هرچه بازه زمانی درنظر گرفته شده برای میانگین متحرک بیشتر باشد، حساسیت آن به تغییرات قیمت کمتر خواهد بود. این یعنی سرعت واکنش میانگین متحرک ساده 200 روزه به آخرین تغییرات قیمت، کمتر از میانگین متحرک 50 روزه خواهد بود. معاملهگران معممولا برای سنجش روند بازار، از رابطه قیمت یک دارایی با میانگینهای متحرک بخصوص استفاده میکنند. برای مثال، بیشتر آنها بازار دارایی یا کالایی که مدتهاست بالاتر از خط میانگین متحرک 200 روزه قرار گرفته است را کاملا صعودی (گاوی) میدانند.
همچنین، نقاط تلاقی خطوط میانگین متحرک هم میتوانند به شما برای ورود و خروج از معامله کمک کنند. برای مثال اگر خط میانگین متحرک 100 روزه خط میانگین متحرک 200 روزه را قطع کرده و به زیر آن برود، میتوانید آن را نشانه مناسبی برای فروش در نظر بگیرید. اما دقیقا چرا؟ این وضعیت یعنی قطع خط میانگین متحرک200 روزه توسط میانگین متحرک 100 روزه و حرکت به زیر آن، نشان میدهد که میانگین قیمت در 100 روز اخیر از میانگین قیمت در 200 روز اخیر کمتر شده است. دلیل فروش در این نقطه هم عدم پیروی حرکات کوتاهمدت قیمت از روند کلی صعودی بازار و احتمال تغییر جهت قیمتها است.
همگرایی-واگرایی میانگین متحرک (MACD)
شاخص MACD برای تعیین نرخ تغییر قیمت یک دارایی با استفاده از رابطه بین دو میانگین متحرک آن بکار میرود. این اندیکاتور از دو خط تشکیل شده که خطوط MACD و سیگنال نامیده میشوند. خط MACD با تفریق مقادیر میانگین متحرک نمایی 26 دوره زمانی از میانگین متحرک نمایی 12 دوره زمانی بدست میآید. سپس این خط در کنار میانگین متحرک نمایی 9 دوره زمانی خط MACD – یا خط سیگنال – ترسیم میشود. همچنین در بسیاری از پلتفرمهای ترسیم نمودار و تحلیل تکنیکال حاوی یک هیستوگرام نیز هست، که فاصله بین خط MACD و خط سیگنال را بهصورت گرافیکی به شما نشان میدهد.
معاملهگران تلاش میکنند با یافتن واگراییهای موجود بین شاخص MACD و حرکات قیمتی، میزان قدرت روند فعلی بازار را تخمین بزنند. برای مثال، اگر قیمت در حال ثبت سقفهای بالاتر (Higher High) بوده و MACD در حال ایجاد کف بالاتر (Lower High) باشد، احتمالا در آینده نزدیک شاهد برعکس شدن روند بازار خواهیم بود. اما در این شرایط شاخص MACD دقیقا چه چیزی به ما میگوید؟ این حرکت اندیکاتور MACD به ما نشان میدهد که قیمت علیرغم کاهش مومنتوم یا نرخ تغییرات قیمت در حال کاهش است، بنابراین احتمال بازیابی قیمتها یا معکوسشدن روند بالا است.
معاملهگران همچنین میتوانند بهدنبال نقاط تلاقی بین خود خطوط MACD و سیگنال باشند. برای مثال، وقتی خط MACD خط سیگنال را قطع کرده و از آن بالاتر میرود احتمالا موقعیت مناسبی برای خرید ایجاد شده است. در مقابل اگر خط MACD خط سیگنال را قطع کرده و از آن پایینتر برود، میتوانید آن را نشانهای برای فروش در نظر بگیرید.
شاخص MACD معمولا در کنار شاخص RSI بکار میرود، چرا که هر دو مومنتوم یا نرخ تغییرات قیمت را با روشهای مختلف اندازه میگیرند. در نتیجه اگر بین هر دو این شاخصها همخوانی مناسبی وجود داشته باشد دیدگاه بهتری از شرایط تکنیکال بازار در اختیار شما قرار میدهند.
شاخص RSI تصادفی
شاخص RSI تصادفی یا Stochastic RSI یک نشانگر نوسانی (Oscillator) نرخ تغییرات قیمت است که به ما نشان میدهد یک کالا یا دارایی در وضعیت بیشخرید یا بیشفروش قرار دارد. همانطور که از نام این شاخص هم پیداست، این اندیکاتور از RSI مشتق شده و از دادههای آن بهجای دادههای قیمتی استفاده میکند. به بیان دیگر، شاخص RSI تصادفی با اعمال فرمول نوسانگر تصادفی روی مقادیر RSI بدست میآید. معمولا، مقادیر شاخص RSI تصادفی در محدوده بین 0 تا 1 (یا گاهی بین صفر تا 100) نمایش داده میشود.
این شاخص بهدلیل سرعت واکنش بالاتر و حساسیت بیشتر، سیگنالهای متعددی در اختیارتان قرار میدهد که تفسیر درست آنها میتواند کمی چالشبرانگیز باشد. در نتیجه بیشتر در مواقعی که نزدیک به بیشترین و کمترین مقادیر بازه خود قرار دارد، مورد استفاده قرار میگیرد. معمولا اگر مقدار شاخص RSI تصادفی بیشتر از 0.8 یا کمتر از 0.2باشد، دارایی یا کالای مورد نظر بهترتیب در وضعیت بیشخرید یا بیشفروش در نظر گرفته میشود. رسیدن این شاخص به صفر نشاندهنده این نکته است شاخص RSI در کمترین مقدار خود در بازه زمانی مورد نظر (که معمولا 14 دوره زمانی، مثل 14 ساعت، 14 روز و …) قرار دارد. در مقابل، رسیدن این شاخص به 1 نشان میدهد که شاخص RSI در سقف خود در بازه زمانی مورد نظر است.
البته این را هم درنظر داشته باشید که درست مثل شاخص RSI، نمیتوانید تنها با اتکا به وضعیت بیشخرید یا بیشفروش نشانداده شده در شاخص RSI تصادفی روی برعکس شدن روند قیمت حساب کنید. شاخص RSI تصادفی تنها نشان میدهد که مقادیر اندیکاتور RSI (که مبنی محاسبه مقادیر شاخص RSI تصادفی است) نزدیک به کف یا سقف اخیر خود قرار دارند. همچنین باید بخاطر داشته باشید که شاخص RSI تصادفی در مقایسه با شاخص RSI حساسیت بیشتری نسبت تغییرات قیمت دارد، در نتیجه احتمال نمایش سیگنالهای غلط توسط آن بیشتر است.
باندهای بولینگر (BB)
شاخص باندهای بولینگر یا Bollinger Bands در کنار نمایش وضعیت بیشخرید یا بیشفروش برای یک دارایی، میزان تلاطم یا Volatility بازار را هم به شما نشان میدهد. این شاخص از سه خط – یک میانگین متحرک ساده یا SMA بهعنوان خط میانی و دو خط بالایی و پایینی – تشکیل شده است. معاملهگران مختلف از تنظیمات مختلفی برای این شاخص استفاده میکنند، اما معمولا خطوط بالایی و پایینی دو انحراف استاندارد از خط میانی هستند. با افزایش یا کاهش تلاطم بازار، فاصله بین این دو خط بالایی و پایینی بهترتیب زیاد یا کم میشود.
بهطور کلی، هرچه قیمت به خط بالایی نزدیک باشد دارایی موردنظر بیشتر به وضعیت بیشخرید نزدیک شده است. در مقابل، هرچه قیمت به باند پایینی نزدیک شود بیشتر به وضعیت بیشفروش نزدیک شدهایم. در بیشتر موارد، قیمت در بین دو خط بالایی و پایین یا همان باند بولینگر قرار دارد. اگرچه در موارد معدودی ممکن است شاهد بالاتر یا پایینتر رفتن قیمت از محدوده باند هم باشیم. البته این وضعیت را نمیتوان بهعنوان سیگنالی مشخص برای خرید یا فروش درنظر گرفت، اما میتوان با قطعیت گفت که در چنین شرایطی بازار وضعیت بسیار حادی دارد.
یک مفهوم مهم دیگر در استفاده از شاخص باند بولینگر، فشردگی یا Squeeze است. این حالت در شرایط آرامش بازار، که تمامی خطوط باند بولینگر به یکدیگر نزدیک میشوند، دیده میشود و معمولا نشانه افزایش تلاطم بازار در آینده نزدیک است. در مقابل، اگر خطوط باند بولینگر شروع به فاصله گرفتن از یکدیگر کنند، میتوانیم منتظر کاهش تلاطم بازار در روزهای آتی باشیم.
جمعبندی
یادتان باشد که تفسیر هر کس از دادههای شاخصها میتواند متفاوت باشد. در نتیجه، بهتر است همیشه قبل از تصمیمگیری یک گام به عقب بازگشته و بررسی کنید که آیا تمایلات شخصی شما بر نتیجهای که از تحلیل تکنیکال خود گرفتهاید تاثیرگذار بودهاند یا خیر؟ چرا که آنچه یک معاملهگر سیگنال خرید میداند، میتواند از نظر دیگری سیگنالی برای فروش درنظر گرفته شود. همچنین این نکته را هم بخاطر داشته باشید که شاخصهای تکنیکال، درست مثل سایر روشهای تحلیل بازار، وقتی کارایی دارند که در کنار سایر ابزارهای تحلیلی مثل تحلیل بنیادی بکار گرفته شوند.
تفاوت میانگین متحرک ساده (ma) با میانگین متحرک نمایی (wma)
در بحث تفاوت میانگین متحرک ساده با میانگین متحرک نمایی(تفاوت ma با wma) ()moving average یا میانگین متحرک اندیکاتوری برای فیلتر کردن نوسانات اضافی قیمت است ، لازم است بدانیم که این اندیکاتور جهت آینده قیمت را پیشبینی نمیکند و فقط جهت فعلی آن را تعیین میکنند،
اگر این ابزار را بروی چارت خود فعال کنیم نموداری مانند نمودار خطی را مشاهده خواهیم کرد که همقدم با قیمت پیش میرود،
این ابزار یکی از بهترین اندیکاتورهای تشخیص نوع روند است .
آنچه در این جلسه خواهیم آموخت:
- موینگ اوریج چیست؟
- انواع آن
- اندیکاتور میانگین متحرک نمایی (EMA)
- اندیکاتور میانگین متحرک وزنی (WMA)
- بهترین دوره های زمانی
- کاربرد
- ایجاد سطح حمایت و مقاومت داینامیک
- سیگنال خرید یا فروش از طریق قطع کردن (کراس) خطوط مووینگ اوریج ها با دوره های متفاوت
- استفاده از خاصیت دافعه و جاذیه
- سخن پایانی و چند نکته مهم
موینگ اوریج MA چیست؟
مووینگ اوریج یا میانگین متحرک Moving Average (MA) به اندیکاتورهایی میگویند که نوسانات قیمتی را فیلتر میکنند. قیمت ها را به صورت کم نوسان تر نشان میدهد. این اندیکاتور به صورت ساده تمامی داده های مارا (طبق دوره ی انتخابی ما) میانگین گیری و به ما نشان میدهد.
ساختار مویینگ اوریج ها در حالت کلی بر مبنای میانگین و معدل گیری از قیمت نمودار است.
انواع آن
اندیکاتور میانگین متحرک نمایی (EMA) Exponential Moving Average
میانگین متحرک نمایی EMA نوعی میانگین متحرک MA است که وزن و اهمیت بیشتری به جدیدترین داده ها می دهد تا خود را بهتر با اطلاعات و یا قیمت های جدید وفق دهد.
میانگین متحرک نمایی به عنوان میانگین متحرک وزنی نمایی شناخته می شود.
اندیکاتور میانگین متحرک وزنی (WMA) Moving Average Weighted
میانگین متحرک وزنی یا WMA یکی دیگر از انواع میانگین متحرک می باشد. در میانگین متحرک وزنی، قیمت کندل های آخر از اهمیت بیشتری برخوردار می باشند در نتیجه به آنها ضریب بیشتری داده می شود و برای کندلهای گذشته، وزن کمتری قائل می شود
در اندیکاتور میانگین متحرک وزنی به کندلهای آخر بیشتر توجه میشود چون این میانگین متحرکی وزنی رشد قیمت را در بازار سریع تر نشان می دهد.
WMA نسبت به EMA به داده های آخر وزن بیشتری میدهد در نتیجه سرعت آن بیشتر است
همانطور که در شکل زیر میبینم به ترتیب سرعت میتوانیم به صورت زیر بنویسم
تفاوت میانگین متحرک ساده با میانگین متحرک نمایی. تفاوت ma با wma
عملکرد EMA و WMA تقریبا مشابه همدیگر است . آنها بر قیمتهای جدیدتر تمرکز بیشتر دارند و برای قیمتهای قدیمیتر ارزش کمتری قائل هستند. پس در نتیجه نسبت به ma که همه ی داده ها را به یک نسبت در نظر میگیرد (فرقی بین قیمت های جدید و قدیم قایل نمیشود) ،واکنش سریعتری نسبت به تغییرات قیمت دارند
پس بهتر است معاملهگران کوتاهمدت از میانگین متحرک نمایی یا میانگین متحرک وزنی استفاده کنندتا تغییرات را زودتر متوجه شوند.
تفاوت سرعت EMA/MA/WMAدر چارت
معمول ترین دوره های موینگ اوریج ها
هرچه دوره ی انتخابی ما برای میانگین های متحرک بیشتر باشد، میانگین حساسیت کمتری خواهد داشت و نمودار قیمت را بدون نوسان تر نشان میدهد.
میانگین های متحرک کوتاه تر(دوره های کوچک تر) معمولاً برای معاملات کوتاه مدت و نوسانگیری استفاده می شوند ،
در حالی که میانگین های متحرک بلند مدت(دوره های بزرگ تر ) بیشتر بررسی انواع اندیکاتور میانگین متحرک برای سرمایه گذاران بلند مدت مناسب هستند.
برای پیدا کردن بهترین اعداد موینگ اوریج ها بهتر است از سابقه سهم چک کنید تا ببیند به کدام اعداد بهتر واکنش بیشتری داده است. همچنین میتوانید اعداد میانگین متحرک را بر اساس اهداف معاملاتی(کوتاه مدت -بلند مدتی) خود را تغییر دهید ، ما معمول ترین دوره های زمانی را که بیشتر معامله گران استفاده میکنند را در زیر اشاره میکنیم
(بازه زمانی 9- 10-12-15 روزه) این بازه بررسی انواع اندیکاتور میانگین متحرک زمانی سرعت بالایی دارد و بیشتر برای نوسان گیری مناسب است.
(فاصله زمانی 20-26- 52 روزه) بازه، کمی میانمدتتر است و دقیقتر عمل میکند.
(مدت زمان 100-200 روزه) این بازه بلندمدت است و سرعت کمتری دارد.
هرچه مدت زمان ایجاد شده برای ایجاد میانگین کمتر باشد حساسیت آن نسبت به تغییرات قیمت بیشتر خواهد بود یعنی سرعت بیشتری دارند و سریعتر عکس العمل نشان میدهند.
هنگامی که ما یک مووینگ اوریج با دوره زمانی 50 را روی تایم فریم روزانه قرار میدهیم یعنی این موینگ 50 روز آخر رو مورد بررسی قرار میدهد (50کندل یکروزه) و زمانی که همین مووینگ اوریج را در تایم یک دقیقه قرار میدهیم به این مفهوم است که این مووینگ اوریج 50 تا یک دقیقه قبل را بررسی کرده (50کندل یک دقیقه ای )
بنابراین در کل مووینگ اوریجی که در چارت مورد استفاده قرار میگیرد با تایم فریم آن نسبتی مستقیم نیز دارد.
نحوه ی تغیر دوره بررسی انواع اندیکاتور میانگین متحرک زمانی میانگین متحرک
تفاوت میانگین متحرک ساده با میانگین متحرک نمایی. تفاوت ma با wma
کاربرد میانگین های متحرک
ایجاد سطح حمایت و مقاومت دینامیک
یکی از مهمترین کاربردهای مووینگ اوریج یا میانگین متحرک شناسایی نقاط حمایت و مقاومت در یک روند است
در صورتیکه قیمتها بالای خط موینگ اوریج باشند این خط مانند یک سطح حمایتی عمل کرده و در هر بار برخورد به آن واکنش حمایتی از قیمتها نشان میدهد.
اما در صورتیکه قیمتها در زیر خط مویینگ اوریج باشند این خط اندیکاتور به عنوان مقاومت عمل کرده و در هر بار برخورد واکنش نشان میدهد.
البته این واکنش ها به قدرت روند و دوره ی زمانی موینگ بستگی دارد
نقش مقاومتی موینگ ها
نقش حمایتی موینگ ها
س یگنال خرید یا فروش از طریق قطع کردن (کراس) خطوط مووینگ اوریج ها با دوره های متفاوت
در این روش به حداقل دو مووینگ اوریج نیاز هست، یکی با دوره زمانی بالا یعنی کند تر (بلند مدتی برای مثال 50)و دیگری با دوره زمانی کوچیک تر یعنی سریع تر(کوتاه مدتی برای مثال25)
هر زمان مشاهده کردید موینگ اوریج (کوچک تر) 25 ، خط مووینگ اوریج (بزرگتر) 50 را به بالا قطع کرد سیگنال خرید و زمانی که مویینگ اوریج (کوچک تر) 25 موینگ اوریج (بزرگتر) 50 را رو به پایین قطع کردسیگنال فروش خواهید گرفت
سیگنال خرید با کراس موینگ ها
سیگنال فروش با کراس مویینگ ها
نکته مهم این است که این نوع سیگنال گرفتن در بازارهای روند دار کاربرد دارد و در بازارهای رنج سیگنال ها اعتبار بسیار پایینی دارند.
برای دریافت عملکرد بهتر از میانگینهای متحرک در دورههای زمانی طولانی، میتوانید از میانگینهای متحرک 50 و 100 و یا حتی 200 روزه استفاده کنید.
برای مثال، با استفاده از میانگینهای متحرک 50 و 100 روزه، اگر میانگین حرکت 50 روزه به زیر میانگین متحرک 100 روزه برسد، به آن “تقاطع مرگ” ( Death cross) گفته می شود و به احتمال قوی حرکت نزولی قابل توجهی در حال وقوع است.
در شرایطی که میانگین متحرک 50 روزه به بالاتر از میانگین متحرک 100 روزه برسد، گفته میشود تقاطع طلایی ( Golden cross) روی داده است و نشان دهنده افزایش قیمت است.
این ترکیبات نامحدود هستند و هرکس میتواند با آزمون و خطا، بهترین ترکیب میانگینهای متحرک را رسم کند
در حالت کلی، زمانی که قیمت بالاتر از میانگین است، روند رو به صعود است، و زمانی که قیمت پایینتر از میانگین های متحرک است، روند رو به کاهش است.
تقاطع مرگ در موینگ ها
تقاطع طلایی با موینگ اوریج ها
استفاده از خاصیت دافعه و جاذیه در میان مووینگ اوریج ها
در این روش شما به 7-10 عدد مووینگ اوریج با دوره های زمانی مختلف نیاز دارید.
هر زمان این مووینگ ها روی هم قرار گرفتند (مثل فنر فشرده شدند) انتظار داریم که یک روند قدرتمند (نزولی یا صعودی ) در آینده شکل گیرد و طبق شکلی که مشاهده میکنید پس از آزاد شدن فشردگی مویینگ ها از هم دور میشوند.
فشردگی در موینگ ها
سخن پایانی و چند نکته در میانگینهای متحرک
همانگونه که گفتیم بهترین عملکرد میانگین متحرک زمانی است که قیمت روند دار است
با توجه به اینکه میانگینهای متحرک بر اساس دادههای گذشته تعیین میشود قدرت پیشبینی زیادی برای آینده نداردپس باید احتمال خطا را برای آن در نظر گرفت.
با توجه به اینکه میانگین متحرک نمایی وزن بیشتری به دادههای اخیر میدهد قدرت واکنش آن در برابر دادههای جدید بیشتر است و حساسیت آن نیز بیشتر است.
هیچ کدام از دوره ها و موینگ ها نسبت به دیگری برتری ندارد و مهم واکنش های آن است که با توجه به سابقه میتوانید پیدا کنید
و در کلام آخر هیچ اندیکاتوری را به تنهایی استفاده نکنید، ابزارهای تکنیکال، نقطه ضعفهایی دارد و نباید تمام تحلیل تکنیکال خود را به آن بسپارید.
اندیکاتور (Indicator) در تحلیل تکنیکال چیست و چه کاربردی دارد؟
یکی از روشهای بسیار کاربردی و مفید برای آنالیز بازار، تحلیل تکنیکال است. تحلیل تکنیکال بر اساس بررسی حرکت نمودار قیمت در گذشته، به بررسی و پیشبینی آینده بازار می پردازد. در این مطلب قرار است تا به بررسی اندیکاتورها و کاربرد آن ها در تحلیل تکنیکال بپردازیم.
اندیکاتور (Indicator) در تحلیل تکنیکال چیست و چه کاربردی دارد؟
اندیکاتور ( Indicator ) در تحلیل تکنیکال
همانطور که می دانید امروزه محبوبیت بازار سهام بورس بسیار بالا رفته است. شاید خود شما هم از کسانی باشید که به تازگی بورس آشنا شده و بخشی از سرمایه خودتان را وارد این بازار هیجان انگیز کرده باشید. مسلماً شما هم در این بازار به دنبال سود کردن و حفاظت از سرمایه خودتان هستید.
به همین جهت لازم است که برای بهره گیری از بیشترین پتانسیل بازار، ابزارها و روش های مختلف تحلیل بازار را به خوبی بشناسید. یکی از این روشهای بسیار کاربردی و مفید برای آنالیز بازار، تحلیل تکنیکال است.
تحلیل تکنیکال بر اساس بررسی حرکت نمودار قیمت در گذشته، به بررسی و پیشبینی آینده بازار می پردازد. در این مطلب قرار است تا به بررسی اندیکاتورها و کاربرد آن ها در تحلیل تکنیکال بپردازیم. با ما همراه باشید تا شما را بیشتر با این ابزار کاربردی آشنا کنیم .
مفهوم اندیکاتور در تحلیل تکنیکال
برای شروع لازم است بدانید که اندیکاتورها یکی از مهمترین و اصلیترین ابزارهای تحلیل تکنیکال هستند. اندیکاتورها موجب تجربههای خوب و مثبتی در بسیاری از تحلیلگران تکنیکال شده اند و به همین دلیل استفاده از آن ها توسط متخصصین و کارکشتههای بورس توصیه شده است .
اندیکاتورها در واقع نمودارهای کمکی هستند که به ما در انجام عملیات تحلیل تکنیکال کمک بسیار زیادی می کنند. اندیکاتورها از روی نمودار قیمتها و زمان انتشار آن ها، اطلاعات مورد نیاز خودشان را استخراج میکنند و سپس این اطلاعات را در توابع ریاضی خاصی قرار می دهند.
در انتهای این فرایند، آن ها اطلاعات بسیار مفیدی را در مورد تصمیم گیری در آینده به کاربران ارائه میدهند. البته باید توجه داشته باشید که در تحلیل و تصمیمگیری اولویت با نمودار قیمت است و اندیکاتورها صرفاً یک ابزار کمکی به حساب می آیند. (1)
موارد استفاده از اندیکاتور
همانطور که گفتیم اندیکاتورها جهت شناخت بهتر بازار و به دست آوردن یک درک صحیح از وضعیت فعلی ایجاد شدند. بدیهی است که بدون دانش کافی اندیکاتورها به تنهایی نمی تواند کمکی به افزایش بهرهوری ما بکنند. موارد کلی استفاده از اندیکاتور عبارتند از: (2)
آگاهی از تغییر روند بازار
پیش بینی قیمت مناسب برای ورود به معاملات
گرفتن گواهی تایید جهت تشخیص درست روند بازار ( تشخیص صحت تجزیه و تحلیل)
انواع اندیکاتورها
به طور کلی اندیکاتورها به چهار دسته تقسیم می شوند، جالب است بدانید که سه دسته اول از اندیکاتورها تحت قالب اندیکاتورهای عمومی هستند، اما یک دسته از آنها اندیکاتور هایی هستند توسط آقای «بیل ویلیامز» ایجاد شده اند. در ادامه به مرور این دستهها می پردازیم:
اندیکاتورهای روندی trend
اندیکاتورها معمولاً بر روی میانگین قیمت ایجاد میشوند و اعمال عملیات خودشان روی نمودار قیمت اطلاعات بسیار مفیدی را برای تحلیل و تصمیمگیری در اختیار معامله گر قرار میدهند . (3)
نوسانگر ها oscillator
نوسانگرها مجموعهای از اندیکاتورها هستند که هدفشان سنجیدن و بررسی میزان هیجان خریداران و فروشندگان سهام است. به طور ساده نوسانگرها دماسنج هیجانات کاربران فعال در بازار بورس هستند و ما را از میزان هیجان تبادل سهام و همچنین میزان مبادلات آگاه می کنند.
این اندیکاتورها حول یک خط مرکزی یا در سطح معینی از نمودار نوسان می کند و پس از آنالیز رفتارهای کاربران به ما اطلاعات مفیدی را در مورد وضعیت بازار میدهند. نوسانگرها به دو دسته مرکزی و نواری تقسیم می شوند. (3)
۱ - «نوسانگر مرکزی»
نوسانگرها در بالا و پایین یک. یا خط مرکزی مرتبط با نمودار، نوسان میکنند و برای شناسایی قدرت و همچنین ضعف حرکت قیمتها به کار میروند. این اندیکاتورها می توانند تغییر قیمت سودی و نزولی را نشان دهند .
۲ - «نوسانگر نواری»
این نوسانگرها برای شناسایی سطوح اشباع خرید و همچنین سطوح اشباع فروش طراحی شدهاند. از از آنجایی که این نوسانگرها ببین روحت مشخص نوسان را انجام می دهند برای بازار هایی که روند مشخصی ندارند یا محدوده معاملاتی دارند بسیار کاربردیتر هستند، چرا که نتایج شان در موارد ذکر شده بسیار بهتر است . (3)
حجم volume
این دسته از اندیکاتورها حجم و البته ارزش معاملات مختلف را مورد ارزیابی قرار می دهند. از آنجایی که حجم معاملات در بازههای زمانی مختلف دارای نکات بسیار ارزشمندی برای تحلیلگران به حساب می آید،این اندیکاتور هم در بسیاری از تحلیلگران فوق العاده محبوب و پر استفاده است.
اندیکاتور حجم با بررسی میزان و تعداد معاملات روی یک سهم به شما کمک می کند تا در مورد سرمایه گذاری و یا عدم سرمایه گذاری روی یک شرکت تصمیمات بررسی انواع اندیکاتور میانگین متحرک صحیحی بگیرید .
اندیکاتورهای آقای بیل ویلیامز bill wiliams
این دسته از اندیکاتورها توسط آقای ویلیامز طراحی شده اند و در طراحی آنها از فرمولهای پیچیده ریاضی، سری فیبوناچی و اعداد واکنش گرا استفاده شده است. البته نکته مثبت در مورد این اندیکاتورها این است که همه آن ها توسط دختر آقای ویلیامز آپدیت و بهینه سازی شده اند. اندیکاتورهای ویلیامز در بازار بورس بسیار محبوب و کاربردی هستند. (4)
انواع اندیکاتورها از حیث سیگنال زمانی
۱ - اندیکاتورهای تاخیری
این اندیکاتورها در کوتاه مدت اخطارهای تغییر و نوسان قیمت را به ما نمیدهند بلکه صرفاً به ما میگویند که قیمت در روند صعودی قرار دارد یا در روند نزولی.
همین باعث شده تا اکثر کارشناسان و متخصصان بورس اتفاق نظر داشته باشند که اندیکاتورهای تاخیری در روندهای طولانی مدت و بازههای زمانی بلندمدت بهترین کارایی را دارند.
به طورکلی اندیکاتورهای تاخیری روند اخطارهای مربوط به خرید یا فروش را دیر صادر می کنند، ولی با توجه به اینکه از اخطار های مقطعی و کوتاه مدت صرف نظر میکنند میزان ریسک را در معاملهها تا حد بسیار زیادی پایینتر می آورند و معامله گر را در جهت پیشروی بازار قرار می دهند . (5)
۲ - اندیکاتورهای پیشرو
اندیکاتورهای پیشرو برای بررسی و تجزیه و تحلیل فروشهای هیجانی در بازار هستند. همچنین برای پیش بینی سریع طرح نرخها و تغییر جهت هایی که در بازه کوتاه مدت انجام می شوند به ما کمک بیشتری میکنند.
برای مثال اندیکاتورهای پیشرو قابلیت این را دارند که میزان خرید و فروش دو ارز مختلف نسبت به هم را بررسی بکنند و به محض تغییر در روند خرید یا فروش، نوسانات ایجاد شده را به سرمایه گذار اطلاع بدهند . (5)
آشنایی با مفهوم همگرایی و واگرایی
زمانی که بین نمودار قیمت بینیهای اندیکاتور اختلافات قابل توجهی نشود اندیکاتور نتواند با تغییرات هماهنگ رفتار کند شاهد پدیدهای به نام واگرایی (Divergence) هستیم و در صورتی هم که نمودار قیمت با روند اندیکاتورها کاملاً با هم هماهنگ باشند شاهد پدیدهای به نام همگرایی (Convergence) خواهیم بود .
همگراییها به طور کلی نشانههای خوبی هستند اما در طرف مقابل، واگراییها نشان دهندهی ضعف های احتمالی در عملکرد اندیکاتورها هستند که این موضوع میتواند موجب بروز اشتباهات در مورد تشخیص صحیح روند بگردد. البته اگر واگراییها در نواحی برگشتی نمودار مشاهده شوند، احتمال برگشت را افزایش میدهند و این برای تحلیل گرانی که این نواحی برگشتی را تشخیص داده اند یک خبر بسیار عالی به حساب می آید . (6)
آشنایی با برخی از اندیکاتورهای پر طرفدار
مکدی (MACD)
اندیکاتور مکدی به بررسی قدرت و شتاب یک روند می پردازد. این اندیکاتور شامل دو میانگین متحرک است؛ دو خط میانگین متحرک در این اندیکاتور خط مکدی و خط سیگنال نام دارند. شرایط خاصی در بازار موجب میشود تا این دو خط همدیگر را قطع کنند. تقاطع این دو خط سیگنال هایی را برای تحلیل گران صادر می کند که میتوان بر اساس آنها تصمیم گیریها را انجام داد . (7)
شاخص قدرت نسبی (RSI)
یکی از پرکاربردترین اندیکاتورها در دنیای بورس اندیکاتور قدرت نسبی است که قدرت روند و جهت روند را به خوبی پیش بینی می کند. اندیکاتور قدرت نسبی در دسته نوسانگرها قرار می گیرد و برای پیاده سازی استراتژی معاملاتی خرید در پایینترین قیمت و فروش در بالاترین قیمت ایده آل است . (8)
میانگین متحرک (MA / EMA)
اندیکاتور میانگین متحرک از اندیکاتور هایی است که با میانگین گیری از قیمتهای گذشته متوسط قیمت را در دورههای مختلف مورد آنالیز قرار می دهد. میانگین متحرک توسط این اندیکاتور به دو صورت ساده و نمایی محاسبه میشود. (8)
استوکستیک (Stochastic)
نوبت به پرطرفدارترین اندیکاتور در بین نوسانگیرها رسید! این اندیکاتور در بازارهای پرنوسان بسیار کاربرد دارد و برای خروج و ورود سریع به یک سهم بسیار مناسب است. هر چقدر عمق بازار بیشتر باشد این اندیکاتور نیز عملکرد بهتری نشان خواهد داد . (9)
اندیکاتور باندهای بولینگر (Bollinger Bands)
این اندیکاتور توسط جان بولینگر طراحی شده است و شامل دو نوار نوسانی است که در بالا و پایین یک میانگین حرکت می کنند. افزایش نوسانات موجب میشود که باندهای این اندیکاتور پهنتر شوند وکم شدن نوسانات نیز موجب میشود فاصله این نوارها از هم کمتر شود . (10)
اندیکاتور ابر ایچیموکو (Ichimoku Cloud)
تشخیص حمایت و مقاومت، تشخیص روند قیمت، سنجش شتاب و در نهایت یافتن سیگنالهای معاملاتی از ابر ایچیموکو (Ichimoku Cloud) یک اندیکاتور همه کاره ساخته است. ابر ایچیموکو توسطه یک روزنامه نگار ژاپنی به نام «گیوچی هوسودا» توسعه داده شده است. (11)
مزایا و هدف از به کار بردن اندیکاتور در تحلیل ها
در بسیاری از مواقع تصمیم گیری شرایط نیاز به بررسیهای فراوان و صرف زمان زیادی دارد، اندیکاتورها ساخته شدند تا تصمیم گیری را برای معامله گران در شرایط مختلف بازار سادهتر کنند و موجب صرفه جویی در زمان برای کاربران و معامله گران میشوند. در مواقعی که معامله گران با گزینههای مختلف مواجه می شوند، اندیکاتورها میتوانند تصمیم گیریها را بسیار سریعتر کنند.
بسیاری از موارد نیز وجود دارند که از چشم و ذهن انسان دور می مانند، اما ابزارهایی مانند اندیکاتورها کمک میکنند تا تحلیلهای دقیقتری داشته باشیم و با ترکیب آن ها با تجربه خودمان ایدههای تجاری بسیار خوب و جدیدی را ایجاد کنیم. به طور کلی هدف استفاده از اندیکاتورها در معاملات و تحلیلها این است که به درک صحیح تری از روند بازار برسیم و بتوانیم به موقع در برابر نوسان ها واکنش نشان دهیم . (12)
نتیجه گیری و جمع بندی
در این مطلب به بررسی انواع اندیکاتورها و ویژگی های آن ها پرداختیم. از طرفی اندیکاتورهای پرکاربرد و پرطرفدار را نیز بررسی کردیم. با نگاهی اجمالی به مطلب در میابیم که اندیکاتورها فقط یک ابزار کمکی برای موفقیت در تشخیص روند بازار به حساب می آیند، این یعنی برای موفق شدن در بازار باید از فاکتورهای بیشتری کمک بگیریم.
پس نباید فراموش کنیم که یادگیری در بازار بورس و سهام از مهمترین کارهای یک سرمایه گذار موفق است، چرا که با کمک یادگیری است که ما متوجه می شویم چه چیزی را در کجا و در چه زمانی به بهترین شکل قرار دهیم. در انتها امیدواریم که از این مطلب خوشتان آمده باشد و روزهای پر از موفقیتی را برای شما آرزومندیم.