واگرایی زمانی در تحلیل تکنیکال

امیدواریم که همه چیز را خوب یاد گرفته باشید. فراموش نکنید که واگرایی های معمولی نشانه های احتمالی برای معکوس شدن روند هستند،در حالی که واگراییهای پنهان ادامهٔ روند را نشان می دهند.
آموزش اندیکاتور شاخص قدرت نسبی (RSI)
یکی دیگر از پرطرفدارترین اندیکاتورها در کنار اندیکاتور مکدی، شاخص قدرت نسبی یا RSI میباشد که تحلیلگران زیادی از استفاده میکنند.
اندیکاتور شاخص قدرت نسبی یا (Relative Strength Index) توسط ولز ویلدر طراحی و توسعه یافته است که از خانواده نوسانگرها میباشد و مانند اندیکاتور مکدی از میانگین متحرک در محاسبات آن استفاده شده است و در آن، دوره محاسبه به صورت متغیر است که در حالت پیشفرض و استاندارد ۱۴ روزه میباشد. این اندیکاتور یک شاخص جهت بررسی Momentum بازار (گرایش) و قدرت حرکت آن میباشد که برخی منابع آن را به عنوان یک اندیکاتور پیشرو در نظر میگیرند ولی با توجه به ویژگی نوسانی این اندیکاتور، بهتر است آن را جزو خانواده اندیکاتورهای تاخیری در نظر بگیریم.
گرایش بازار (Momentum) چیست؟
مومنتوم یا گرایش یکی از مفاهیم فیزیک است که قدرت و شتاب یک جسم در حال حرکت را مورد بررسی قرار میدهد. در واقع مومنتوم بیان میکند که یک جسم در حال حرکت توانایی دارد تا در همان جهت به مسیر خود ادامه دهد تا زمانی که یک جسم خارجی مانع از حرکت آن شود و یا مسیر آن را تغییر دهد.
مومنتوم = جرم X سرعت
در تصویر فوق شاهد یک مثال بسیار خوب از مفهوم مومنتوم هستیم؛ توپهای ساچمهای به یک دیگر نیروی حرکتی وارد میکنند و این مومنتوم تا زمانی که یک نیروی خارجی مانع از ادامه حرکت آنها نشود و یا انرژی آنها تخلیه نشود، به حرکت خود ادامه میدهند.
حال همین مثال را در مورد RSI و بازار سرمایه بیان میکنیم؛ قیمتها همواره به سمتی مشخص حرکت میکنند و از روند خود پیروی میکنند تا زمانی که یک نیروی خارجی جهت حرکت را تغییر دهد. این موضوع به اصل روندها در تحلیل تکنیکال نیز مرتبط میباشد و بیان میکند که روندهای گذشته ممکن است تا دوره مشخصی از آینده نیز ادامه داشته باشند.
شاخص قدرت نسبی با بررسی دوره زمانی مشخص که به صورت استاندارد ۱۴ روزه میباشد، قدرت خرید و فروش در یک گزینه معاملاتی را مورد بررسی قرار میدهد و آن را در یک نمودار با سه بازه مختلف نشان میدهد. همان طور که بیان شد RSI یک نوسانگر است و این نوسانگر بین دو سطح ۰ تا ۱۰۰ نوسان میکند.
همچنین در این بین، سطوح بسیار مهمی تعریف شده است که سطح ۰ تا ۳۰ به عنوان ناحیه اشباع فروش و سطح ۷۰ تا ۱۰۰ به عنوان ناحیه اشباع خرید نامگذاری میشود.
ناحیه اشباع فروش و ناحیه اشباع خرید
در توضیحات فوق اشاره کردیم که قدرت و شتاب در یک جهت خاص با ورود یک نیروی خارجی و یا با تخلیه انرژی تغییر جهت خواهد داد. در اندیکاتور RSI دو ناحیه به نامهای اشباع خرید و اشباع فروش وجود دارد که نشانگر کند شدن و اتمام خرید و فروشهای افراطی میباشد. به بیان دیگر زمانی که به ناحیه زیر ۳۰ در اندیکاتور RSI میرسیم کمکم شاهد کاهش فروشهای افراطی در بازار هستیم و احتمالا قدرت خرید در بازار افزایش پیدا خواهد کرد و زمانی که در ناحیه ۷۰ به بالا هستیم احتمالا خریدهای افراطی رو به پایان است و توقع داریم که فشار خریداران کاهش یابد و شاهد عرضه پر قدرت در بازار باشیم.
در تصویر فوق شاهد قدرت RSI هستیم که دو بار در ناحیه اشباع خرید و یکبار در ناحیه اشباع فروش توانسته است حرکت بزرگ بعدی را حدس بزند. نکته قابل توجه این است که RSI در خانواده نوسانگرها میباشد و از حیث سیگنال زمانی جزو اندیکاتورهای تاخیری به حساب میآید؛ لذا بهتر است به حرکت نمودار قیمت وزن بیشتری نسبت به RSI داده شود و صرفا از این شاخص در قالب یک نمودار کمکی استفاده گردد.
چگونه از RSI سیگنال صحیحی دریافت کنیم؟
با اندیکاتور RSI آشنا شدیم و سطوح آن را بررسی کردیم. در مورد دو سطح بسیار مهم توضیحاتی ارائه دادیم که دقیقا مبنای سیگنال RSI محسوب میشوند و نقش مهمی در این اندیکاتور ایفا میکنند.
سیگنال خرید: گاهی اوقات در بازار شاهد عدم جذایت قیمت برای خریداران و همچنین شتابزدگی فروشندگان هستیم که در این حالت شرایطی بوجود میآید که فروش افراطی در بازار و با حجم بالا اتفاق میافتد. در این شرایط نمودار RSI به مرور زمان سطح ۳۰ را شکسته و شاخصی کمتر از ۳۰ را نمایش میدهد.
بعد از نوساناتی که شاخص RSI در زیر سطح ۳۰ خواهد داشت به مرور زمان فروشهای افراطی تضعیف خواهند شد و شرایطی بوجود میآید که مجددا تمایل خریداران برای ورود به بازار افزایش مییابد؛ در این شرایط شاخص RSI شروع به رشد خواهد کرد و زمانی که سطح ۳۰ از پایین به بالا شکسته شود سیگنال خرید را صادر میکند.
سیگنال فروش: افزایش تقاضا و ورود نقدینگی سنگین به بازار باعث افزایش تدریجی قیمت خواهد شد و این روند مادامی که قیمتها برای خریداران دارای جذابیت باشند ادامه خواهد داشت. افزایش قیمت و کاهش خریدهای افراطی شرایطی را به وجود میآورد که به آن اشباع خرید میگویند و در این حالت غول بزرگ سرمایه به تدریج اقدام به فروش خواهد کرد و با توجه به اینکه جمعیت خریداران در بازار کاهش یافته است، قیمتهایی پایینتری برای خرید جذابیت پیدا میکنند که این مسئله باعث کاهش قیمت گزینه سرمایهگذاری خواهد شد. در این حالت شاخص RSI شروع به نزول از ناحیه اشباع خرید (سطح بالای ۷۰) خواهد کرد و شکست سطح ۷۰ خبر خوبی برای دارندگان این سهم نخواهد بود و این یعنی تمایل بالای سرمایهگذاران برای فروشهای بیشتر.
واگرایی در RSI
این اندیکاتور یکی از بهترین اندیکاتورها برای تشخیص واگرایی میباشد و در صورتی که در کنار مکدی بر روی ضعف در روند اتفاق نظر داشته باشند به احتمال بسیار زیادی باید شاهد برگشت قیمت باشیم. واگرایی زمانی در RSI رخ میدهد که شاهد ناهماهنگی بین نمودار قیمت و نمودار RSI باشیم که در این حالت شاهد ضعفی در روند هستیم که ممکن است جهت حرکت قیمت را کاملا تغییر دهد.
خط روند بر روی نمودار RSI
یکی از تکنیکهایی که برخی از تحلیلگران مورد استفاده قرار میدهند تکنیک ترسیم خط روند بر روی اندیکاتور RSI میباشد که در این حالت از نواحی برگشتی و یا شکست خط روند سیگنال میگیرند.
همه چیز درباره استفاده از واگرایی در معامله (Divergence Trading)
در این قسمت از سری مقالات آموزش فارکس، به بررسی (نحوه معامله با استفاده از واگرایی) میپردازیم. با ایران بروکر در این مقاله همراه باشید.
واگرایی چیست و چگونه از آن در معاملات استفاده کنیم؟
واگرایی به شما کمک میکند انتهای یک روند را تشخیص داده و از فروش در قله و خرید در کف سود کسب کنید.
اگر چیزی را خریده باشید و با استفاده از یک علامت دریابید که اکنون وقت خروج از معامله است بسیار بهتر است تا اینکه شاهد این باشید که سودتان در مقابل چشمانتان دود شود!
یک راه وجود دارد که به آن استفاده از واگرایی می گویند.
به طور خلاصه واگرایی را میتوان با مقایسهی روند قیمت و حرکت اندیکاتور مشاهده کنید. واقعاً مهم نیست که از چه اندیکاتوری استفاده کنید.
میتوانید از MACD، RSI و غیره استفاده کنید.
خوبی واگرایی این است که با کمی تمرین پیدا کردن آن کار چندان سختی نیست.
اگر خوب دقت کنید و تریدر باهوشی باشید میتوانید از واگرایی سود خوبی به دست بیاورید.
بهترین نکته در مورد واگرایی این است که معمولاً نزدیک به کف قیمت میخرید یا نزدیک به اوج قیمت میفروشید.
این باعث میشود ریسک مبادلههای شما نسبت به سود احتمالیتان بسیار کم باشد.
روند یک قیمت و روند یک مومنتوم(آر اس آی یا مکدی) معمولاً همگام با یکدیگر تغییر میکنند،
اگر قیمت دارد به قلههای بالاتری میرسد، اسیلاتور نیز باید به قلههای بالاتری برسد.
اگر قیمت دارد به کفهای پایینتری میرسد، نوسانگر نیز باید به کفهای پایینتری برسد.
اگر این طور نیست، این یعنی قیمت و اسیلاتور دارند از یکدیگر دور میشوند و به همین دلیل این حالت «واگرایی» نام گرفته است.
مبادله با استفاده از واگرایی ابزار بسیار خوبی است چون واگرایی به شما این نشانه را میدهد که یک اتفاق مشکوک در حال وقوع است و باید حواستان را بیشتر جمع کنید.
استفاده از مبادلهی واگرایی میتواند برای پیدا کردن روند در حال تضعیف مفید باشد.
گاهی میتوانید حتی از آن به عنوان نشانهای برای ادامهٔ روند استفاده کنید!
دو نوع واگرایی وجود دارد:
در این مطلب به شما یاد میدهیم چطور این واگراییها را پیدا کنید و با استفاده از آنها مبادله کنید.
نحوه معامله با واگرایی معمولی
واگرایی معمولی به عنوان نشانهٔ احتمالی برای بازگشت روند به کار میرود.
واگرایی صعودی معمولی
اگر قیمت کفهای پایینتر داشته باشد (LL) اما اسیلاتور کفهای بالاتر داشته باشد (HL) این یک واگرایی معمولی تلقی میشود.
این معمولاً در پایان روند رو به پایین رخ میدهد.
بعد از برقراری دومین کف اگر اسیلاتور نتواند کف دیگری داشته باشد احتمال دارد که قیمت بالا برود چرا که معمولاً انتظار میرود که قیمت و مومنتوم همگام با یکدیگر پیش بروند.
واگرایی نزولی معمولی
حال اگر قیمت سقف بالاتری داشته باشد (HH) اما اسیلاتور سقف پایینتری باشد (LH) واگرایی نزولی معمولی دارید.
این نوع واگرایی را میتوان در روند رو به بالا یافت.
در تصویر زیر میبینیم که قیمت بعد از رسیدن به دومین سقف معکوس شده است.
بعد از آن که قیمت به دومین سقفش رسید اگر اسیلاتور سقف پایینتری داشته باشد احتمالا باید انتظار داشته باشید که قیمت معکوس شود و پایین بیاید.
همان طور که در تصاویر بالا میبینید واگرایی معمولی زمانی به بهترین شکل مورد استفاده قرار میگیرد که سعی دارید سقفها و کفها را پیدا کنید.
به دنبال محلی هستید که قیمت متوقف شده و معکوس میشود.
اسیلاتورها به ما نشان می دهند که حرکت دارد تغییر می کند و گرچه قیمت به سقف بالاتر یا کف پایینتری رسیده اما احتمال دارد که این حالت دوام نیاورد.
حالا که واگرایی معمولی را فهمیدید وقت آن است که پیش برویم و در مورد دومین نوع واگرایی یعنی واگرایی پنهان صحبت کنیم.
نگران نباشید، خیلی هم پنهان نیست.
دلیل این که نامش را «پنهان» گذاشته ایم این است که در یک روند موجود پنهان شده است.
در بخش بعدی بیشتر توضیح می دهیم.
نحوه معامله با واگرایی پنهان
واگراییها نه تنها معکوس شدن روند بالقوه را نشان می دهند، بلکه می توانند به عنوان یک نشانهی احتمالی برای ادامهی روند نیز به کار روند.
همیشه به یاد داشته باشید، روند دوست شماست پس هر وقت بتوانید نشانه ای مبنی بر ادامهی روند بگیرید باید خوشحال باشید!
واگرایی صعودی پنهان
واگرایی صعودی پنهان وقتی اتفاق می افتد که قیمت دارد به کف بالاتری می رود (HL) اما نوسانگر دارد کف پایین تری را نشان می دهد (LL).
این حالت وقتی دیده می شود که جفت ارزی، روند رو به بالا دارد. وقتی قیمت به کف بالاتری رسید، نگاه کنید و ببینید که آیا نوسانگر نیز همین رفتار را دارد. اگر چنین رفتاری ندارد و به کف پایینتر می رود پس واگرایی پنهان داریم.
واگرایی نزولی پنهان
این واگرایی زمانی اتفاق می افتد که قیمت به سقف پایینتری می رود (LH) اما اسیلاتور به سقف بالاتری می رسد.
وقتی واگرایی نزولی پنهان را میبینید احتمالا جفت ارز همچنان نزول خواهد داشت و به روند رو به پایین ادامه خواهد داد.
جمعبندی
بیایید آنچه را تا به اینجا در مورد واگرایی پنهان یاد گرفتیم مرور کنیم.
اگر روندها را دنبال می کنید پس حتما برای پیدا کردن واگرایی پنهان وقت می گذارید.واگرایی زمانی در تحلیل تکنیکال
اگر توانستید آن را پیدا کنید می تواند به شما کمک کند به روند بپیوندید.
حالا در مورد واگرایی معمولی و پنهان میدانید.
امیدواریم که همه چیز را خوب یاد گرفته باشید. فراموش نکنید که واگرایی های معمولی نشانه های احتمالی برای معکوس شدن روند هستند،
در حالی که واگراییهای پنهان ادامهٔ روند را نشان می دهند.
در درس بعدی به شما مثال هایی از واگرایی ها در دنیای واقعی نشان می دهیم و نحوهی مبادله با استفاده از آنها را آموزش می دهیم.
اندیکاتور RSI در تحلیل تکنیکال (شاخص قدرت نسبی)
اندیکاتور RSI در سال 1987 میلادی توسط جونیور ولز وایلدر پدید آمد و برای بررسی عملکرد سهام در یک بازهی زمانی معین استفاده میشود. RSI یک اندیکاتور تکانهای است که برای اندازهگیری میزان حرکات قیمت در معاملات و همچنین سرعت این حرکات به کار میرود. برخی منابع از اندیکاتور RSI به عنوان یک اندیکاتور پیشرو یاد میکنند. درعین حال با توجه به ویژگی نوسانی این اندیکاتور، بهتر است در دسته ی اندیکاتورهای تأخیری طبقهبندی شود.
در ادامه بهطورکامل اندیکاتور RSI که در تحلیل تکنیکال مورد استفاده قرار میگیرد، معرفی خواهد شد. اما پیش از شروع مطالعه، پیشنهاد میکنیم حتما دوره آموزش صفر تا صد پرایس اکشن پارسیان بورس را مشاهده کنید؛ در این دوره، معاملهگری به سبک پرایس اکشن از صفر تا صد و به شیوه عملی به شما آموزش داده خواهد شد.
جونیور ولز وایلدر در کتاب مفاهیم جدید در سیستمهای معاملاتی فنی، از اندیکاتورهای تحلیل تکنیکال صحبت به میان آورد که از جمله آنها میتوان اندیکاتور RSI، اندیکاتور سهموی، اندیکاتور میانگین محدوده واقعی و اندیکاتور میانگین حرکت جهتدار را نام برد. وایلدر قبل از فعالیت در زمینهی تحلیل، مهندس مکانیک بود و در حوزهی مشاور املاک کار میکرد. او در سال 1972 معاملات سهام خود را آغاز کرد که با موفقیت همراه نبود. بعد از مدتی وایلدر مجموعهای از تجربیات و تحقیقات خود در زمینهی فرمولهای ریاضیات و اندیکاتورها ارائه داد که در سالهای آینده سرمایهگذاران بسیاری از آن استقبال کردند. کتاب وایلدر در شش ماه به چاپ رسید و با وجود قدمت زیادی که دارد، هنوز هم بسیاری از معاملهگران به عنوان کتاب مرجع از آن استفاده میکنند.
اندیکاتور RSI در تحلیل تکنیکال
اندیکاتور RSI چیست؟
اندیکاتور RSI یا شاخص قدرت نسبی اندیکاتوری بازگشتی است که برای مشخص کردن نقاط قیمتی و سطوح بازگشتی بازار مورد استفاده قرار میگیرد. از آنجایی که این اندیکاتور بین 0 تا 100 در نوسان است، یک اسیلاتورها محسوب میشود. اندیکاتور RSI قدرت بازار و همینطور قدرت خریداران و فروشندگان را نسبت به یکدیگر نشان میدهد. تنظیمات RSI اغلب 14 روزه است.
این اسیلاتور قیمتی در محاسبات خود از میانگین قیمتها در بازههای زمانی مختلف استفاده میکند. هرچه بازه زمانی کوچکتر در نظر گرفته شود، اندیکاتور حساسیت بیشتری نسبت به تغییرات قیمت از خود بروز داده و نوسانات بیشتری خواهد داشت. سرمایهگذاران از این طریق سیگنالهای خرید و فروش بیشتری را از آن خود میکنند.
در روندهای خنثی نمودار بین دو سطح 30 و 70 در نوسان خواهد بود. این درحالی است که در روندهای صعودی یا نزولی معمولاً جهش اصلی نمودار در بالای سطح 70 یا پایین سطح 30 ظاهر میشود. در این درجهبندی، عدد 50 به عنوان سطح میانی است.
مناطق بیش خرید و بیش فروش در اندیکاتور RSI
گرفتن سیگنال خرید و سیگنال فروش از اندیکاتور RSI
اندیکاتور RSI یک نمودار خطی به دست میدهد. در این نمودار دو سطح مهم 30 و 70 مشاهده میشود که نمودار سهام غالباً بین این دو سطح نوسان بسیاری دارد. سطح افقی 30 از اشباع فروش صحبت میکند و نقش یک حمایتکننده بسیار معتبر را دارد. اگر با فشار فروش، اندیکاتور به سطح 30 یا پایینتر از آن برسد، در روزهای بعد، نمودار RSI سیر صعودی خواهد داشت. در سطح 70 یا بالاتر مقاومت خواهیم داشت و نمودار به اشباع خرید میرسد. در این حالت میتوانیم منتظر فشار فروش و کاهش قیمت در نمودار باشیم؛ چرا که این سقف مقاومتی حکایت از حد اشباع خریدار و کاهش قدرت خرید دارد.
خط روند در نمودار اندیکاتور RSI
در نمودار اندیکاتور RSI میتوانیم از خطوط روند در چارت سهام بهره بگیریم. به این فرآیند برای دستیابی به نقاط خرید و فروش سهام استناد میشود.
سرمایهگذاران در این روش با استفاده از نواحی برگشتی و یا شکست خط روند سیگنال میگیرند. در اندیکاتور RSI با همان قوانین که خطوط روند را در مورد قیمت بررسی میکنیم، می توانیم خطوط را در اندیکاتور نیز تحلیل نماییم. با وصل کردن نقاط کمینه به یکدیگر به حمایت دینامیک و با اتصال نقاط بیشینه به هم، مقاومت دینامیک خواهیم داشت. هر چقدر حمایت و مقامت در این اندیکاتور با قدرت بیشتری شکسته شود، سیگنال به دست آمده اعتبار بیشتری دارد.
اندیکاتور RSI در تحلیل تکنیکال
واگرایی در اندیکاتور RSI بر اساس صعودی یا نزولی بودن
علاوه بر امتیاز عددی 30 و 70 در RSI که برای نقطه اشباع فروش و نقطه اشباع خرید در نظر گرفته شده، با استفاده از این اندیکاتور، روند معکوس، نقطه حمایت و همینطور مقاومت را میتوان پیشبینی کرد. این اتفاق بر اساس واگرایی صعودی و واگرایی نزولی صورت میپذیرد.
گاهی اوقات در چارت سهام و اندیکاتور قلهای بالاتر از قله قبلی قرار میگیرد؛ با این وجود در اندیکاتور، پایینتر رویت میشود. در این حالت شاهد خطی خواهیم بود که به صورت صعودی قلهها را به هم وصل میکند، اما روی اندیکاتور به شکل نزولی دیده میشود. این نوع واگرایی به واگرایی منفی شهرت دارد و معرف انتهای یک روند صعودی است.
واگرایی مثبت در اندیکاتور RSI
گاهی در انتهای یک روند نزولی کفی رویت میشود که از کف قبلی در نمودار پایینتر بوده، اما در اندیکاتور شاهد کفی بالاتر خواهیم بود. در این حالت واگرایی مثبت داریم. این نوع واگرایی در انتهای یک روند نزولی پدید میآید. در این حالت هم باید دقت کنید که بعد از آخرین نقطهای که بهعنوان کف در نظر گرفتید، چند کندل به سمت بالا داشته باشیم تا با اطمینان بیشتری به واگرایی مثبت حاصل شده استناد کنیم.
نکتهی اصلی اینجاست که باید توجه داشته باشیم قلهی دوم در چارت سهام حتماً تشکیل شده باشد؛ و بعد از آن چند کندل پایینتر نیز داشته باشیم تا مشخص باشد که بالاترین نقطه همان قلهای است که درنظر گرفتهایم. چرا که در بسیاری از تحلیل ها افراد، واگرایی منفی را به چارتی که هنوز قلهی آن تشکیل نشده است نسبت میدهند، درحالیکه اینگونه نیست. در واقع، اینجا تشخیص پیوت ماژور بسیار مهم است.
در واگرایی صعودی قیمت و امتیاز اندیکاتور RSI در جهت مخالف یکدیگر به پیش میروند. بنابراین میتوان نتیجه گرفت که با کاهش قیمت، امتیاز اندیکاتور RSI افزایش پیدا میکند. این رخداد واگرایی صعودی است که در آن با وجود رکود قیمتها، شاهد افزایش قدرت خرید سرمایهگذاران خواهیم بود.
در واگرایی نزولی علی رغم افزایش قیمت، امتیاز RSI کم میشود تا به پایین ترین سطح خود برسد. در حالی که قیمت داراییها روندی افزایشی خواهد داشت.
انواع واگرایی در اندیکاتور RSI
بر اساس حالت های مختلفی که بین قیمت و اندیکاتور بیان شد، واگرایی به دو دسته واگرایی معمولی و واگرایی مخفی نیز تقسیم می شود. هرکدام از این دو دسته خود شامل انواع مثبت و منفی هستند.
واگرایی معمولی در اندیکاتور RSI
واگرایی معمولی ضعف را در روند کنونی مشخص کرده و به چرخش روند هشدار میدهد. بعد از ظاهر شدن این واگرایی چرخش روند صعودی به نزولی و برعکس را خواهیم داشت.
- اگر در نمودار قیمت کفی از کف قبلی خود پایینتر یا هم سطح با آن باشد و اندیکاتور کفی بالاتر از کف قبلی خودش را پدید آورد، تضعیف شدن روند نزولی را در پی خواهد داشت. دور از ذهن نخواهد بود اگر برگشت روند را در آینده داشته باشیم. از این اتفاق به واگرایی معمولی مثبت ( RD+ ) یاد میشود.
- اگر نمودار قیمت سقفی بالاتر از سقف قبلی یا هم تراز با آن را به وجود آورد و از اندیکاتور سقفی پایینتر از سقف قبلی حاصل شود؛ تضعیف شدن روند صعودی را پیش رو خواهیم داشت. این اتفاق با احتمال برگشت روند در آینده نزدیک همراه است که به واگرایی معمولی منفی ( RD- ) شهرت دارد.
واگرایی مخفی در اندیکاتور RSI
واگرایی مخفی حاکی از تقویت روند فعلی بازار بوده و برای سرمایهگذاران سیگنالی برای ادامه روند بازار واگرایی زمانی در تحلیل تکنیکال تلقی میشود.
- واگرایی مخفی مثبت ( HD+ ) زمانی رخ میدهد که نمودار قیمت تا کفی بالاتر از کف قبلی خود پیشروی کند ولی بر اساس اندیکاتور کفی پایینتر از کف قبلی را داشته باشیم. در این حالت ادامهدار شدن روند صعودی سهم را خواهیم داشت.
- واگرایی مخفی منفی ( HD- ) زمانی است که در نمودار قیمت شاهد سقفی پایینتر از سقف قبلی باشیم و در اندیکاتور سقفی بالاتر از سقف قبلی آن رویت شود. این حالت خبر از ادامهدار شدن روند نزولی سهم دارد.
لازم به ذکر است که به واگراییهای اندیکاتور RSI در طی تحرکات شدید بازار نمیتوان استناد کرد. برای درک این جمله توجه داشته باشید که ممکن است یک روند نزولی شدید قبل از رسیدن به نقطه کمینه خود، واگراییهای صعودی بسیاری پدید آورد. به همین دلیل واگرایی این اندیکاتور بیشتر برای بازارهای کم تحرک و همینطور بازارهایی که حرکات جانبی دارند، توصیه میشود.
واگرایی در تحلیل تکنیکال چیست؟ انواع واگرایی به زبان ساده
واگرایی در تحلیل تکنیکال به چه معناست؟ به زبان ساده به اختلاف تحرکات بین نمودار و اندیکاتور گفته می شود. در این مقاله شما را با معنا و مفهوم واگرایی بیشتر آشنا خواهیم کرد، همراه داتیس نتورک باشید.
منظور از واگرایی در تحلیل تکنیکال چیست؟
Divergence به اختلاف تحرکات بین نمودار و اندیکاتور گفته می شود.
Divergence به سه دسته واگرایی زمان٬مخفی و معمولی تقسیم می شود.
که مهم ترین آنها یعنی واگرایی معمولی و مخفی را بطور کامل در اختیار عزیزان قرار می دهیم.
واگرایی نشان دهنده ی ضعف معاملات و احتمال قوی بازگشت آن است که در تصمیم گیری برای خرید و فروش نقش بسیار مهمی دارد.
Divergence یکی از مهم ترین و کاربردی ترین مباحث تحلیل تکنیکال می باشد.
واگراییها به شرایطی از بازار گفته میشود:
که تضادی آشکار بین قیمت و ابزارهای دیگر ایجاد شده و نشاندهنده چرخشهای کوچک و بزرگ بازار، در آن مقطع زمانی است.
این وضعیت بیانگر ضعف معاملهگران در گام آخر بوده و در این شرایط بازار آماده چرخش است.
بهبیاندیگر واگرایی به معنی ضعف یک روند بوده و زمانی مشاهده میشود که قیمت و اندیکاتور در خلاف جهت یکدیگر حرکت میکنند.
همچنین روند قیمت به پایان خود نزدیک شده و میل به چرخش دارد.
در بیشتر مواقع برگشتهای بزرگ یک نمودار زمانی اتفاق میافتد که یک واگرایی مناسب داشته باشیم.
از واگراییها میتوان برای شناسایی قیمت و سطوح حساس استفاده کرد و روندهای ضعیف را که میل به برگشت دارند، تشخیص دهیم.
برای تشخیص واگرایی از اندیکاتورهای مختلف استفاده میکنیم.
اندیکاتور مکدی (MACD) یکی از مهمترین و پراستفادهترین ابزار برای تشخیص واگرایی است.
از سایر اندیکاتورها مانند RSI ،CCI و … هم میتوان برای تشخیص واگرایی استفاده کرد.
واگرایی معمولی (RD)
واگرایی معمولی یا Regular Divergence نوعی از واگرایی است.
که در آن حرکت اندیکاتور با نمودار اختلاف دارد و در انتهای روند پدیدار می شود و نشان از بازگشت قیمت دارد.
واگرایی معمولی به دو نوع مثبت و منفی تقسیم می شود:
واگرایی معمولی مثبت (RD+) :
Divergence معمولی مثبت در انتهای یک حرکت نزولی پدیدار می شود و بین دو کف ایجاد می شود.
در این حالت از واگرایی نمودار قیمت ۲ کف دارد که کف دوم آن پایین تر از کف اول است اما در اندیکاتور کف دوم بالاتر از کف اول قرار گرفته.
این Divergence به معنی ضعیف شدن قدرت فروشندگان و غلبه خریداران بر آنها است.
که به تحلیل گران کمک می کند تا در زمان رسیدن نمودار به خط حمایت را تشخیص دهند که آیا سطح حمایت خط روند شکسته خواهد شد یا قیمت بر خواهد گشت و مثبت خواهد شد.
واگرایی معمولی منفی(RD-)
Divergence معمولی منفی در انتهای یک حرکت صعودی پدیدار می شود و بین دو سقف ایجاد می شود.
در این حالت از Divergence نمودار قیمت ۲ سقف دارد که سقف دوم آن بالا تر از سقف اول است.
اما در اندیکاتور سقف دوم پایین تر از سقف اول قرار گرفته.
این Divergence به معنی ضعیف شدن قدرت خریداران و غلبه فروشندگان بر آنها است.
که به تحلیل گران کمک می کند تا در زمان رسیدن نمودار به خط مقاومت روند صعودی تشخیص دهند که آیا سطح مقاومت خط روند شکسته خواهد شد یا قیمت بر خواهد گشت و وارد اصلاح یا روند نزولی خواهد شد.
واگرایی مخفی(HD)
واگرایی مخفی یا Hidden Divergence نوعی از Divergence است.
که در آن نمودار قیمت با اندیکاتور اختلاف حرکت دارند.
این نوع واگرایی در انتهای تحرکات اصلاحی روند ها پدیدار می شود .
و نشان از بازگشت قیمت ، ادامه روند و معاملات در کانال خود است.
همچنین این Divergence نیز به دو دسته مثبت منفی تقسیم می شود:
Divergence مخفی مثبت (HD+)
این نوع از واگرایی در انتهای حرکات اصلاحی یک کانال صعودی است و بین دو کف ایجاد می شود بطوری که کف دوم در اندیکاتور پایین تر از کف اول است اما در نمودار قیمت کف دوم بالاتر از کف اول است.
این حالت به معنی تضعیف شدن فشار فروش و غلبه مجدد خریداران بر فروشندگان در این کانال صعودی است و به تحلیل گران کمک می کند تا زمانی که نمودار به خط حمایتی کانال صعودی برسد با استفاده از این نکته متوجه میزان ریسک شوند و تشخیص دهند که آیا روند با قدرت شکسته خواهد شد و یا تنها یک اصلاح صورت گرفته و معاملات در کانال صعودی ادامه خواهند یافت.
واگرایی مخفی منفی(HD-)
این نوع از Divergence در انتهای حرکات اصلاحی یک کانال نزولی است و بین دو سقف ایجاد می شود بطوری که سقف دوم در اندیکاتور بالا تر از سقف اول است اما در نمودار قیمت سقف دوم پایین تر از سقف اول است.
این حالت به معنی تضعیف فشار خرید و غلبه مجدد فروشندگان بر خریداران در این کانال نزولی است و به تحلیل گران کمک می کند تا زمانی که نمودار به خط مقاومتی کانال نزولی برسد با استفاده از این نکته متوجه میزان ریسک شوند و تشخیص دهند که آیا روند با قدرت شکسته خواهد شد و یا تنها یک اصلاح صورت کرفته و معاملات در کانال نزولی ادامه خواهند یافت.
نکته بسیار مهم:
از واگرایی به تنهایی نمی توان برای تصمیم گیری خرید و فروش استفاده کرد و این روش هم باید در کنار دیگر ابزار های تحلیل تکنیکال بکار برده شود
مبحث واگرایی در تحلیل تکنیکال بسیار مهم است واگرایی زمانی در تحلیل تکنیکال پس سعی کنید همواره در تحلیل هایتان از آن استفاده نمایید.
از طرفی بهتر است از اندیکاتور مانند MACD و یا RSI برای بدست آوردن واگرایی های استفاده نمایید.
در اندیکاتور RSI برای یافتن واگرایی ها در کف باید تراز زیر ۳۰ و در سقف تراز بالای ۷۰ را بررسی نمایید .
تراز های غیر از این دو از اعتبار کمتری برخوردارند.
ترکیب واگرایی ها با الگو های کلاسیک بسیار مفید است و احتمال خطا در معاملات را به میزان قابل توجهی کم میکند.
قیمتها و سطوح مناسب برای تشکیل واگرایی:
با استفاده از ابزاری که در تحلیل تکنیکال موجود است، میتوان سطوح حساس قیمتی را شناسایی کرد.
زمانیکه نمودار به این سطوح میرسد معمولاً با واگرایی همراه بوده و نشانه ضعف واگرایی زمانی در تحلیل تکنیکال در روند جاری است.
هنگامیکه نمودار با سرعتبالا بدون واگرایی به سمت سطوح حمایت و مقاومت درحرکت باشد، احتمال شکست سطوح بسیار بالا است.
گاهی اوقات شکست در سطوح مقاومت و حمایت با Divergence همراه بوده که در بسیاری مواقع میتوان این شکست را فریبدهنده (fake) درنظر گرفت.
سطوح حمایت و مقاومت داینامیک یا به عبارتی خطوط روند صعودی یا نزولی، کاملاً مستعد تشکیل Divergence هستند.
با تشکیل واگرایی در این سطوح، میتوان به سطح موردنظر اعتماد کرد و برای ورود یا خروج از معامله تصمیم گرفت.
این مورد را میتوان به باندهای کانال هم تعمیم داد.
نموداری که در یک ساختار کانالیزه در حالت حرکت باشد، مستعد تشکیل واگرایی در کف و یا سقف کانال است.
در این حالت واگرایی زمانی در تحلیل تکنیکال بهترین استراتژی، نوسانگیری بین سقف و کف کانال است که با تشکیل Divergence میتوان با اعتماد بیشتری به انجام معامله پرداخت.
به این نکته هم باید توجه کرد که اگر در یک ساختار کانالیزه، سطحی شکسته شد و با واگرایی همراه بود، میتواند کاملاً فریبدهنده (fake) باشد.
یکی دیگر از کاربردهای واگرایی استفاده از آنها در سطوح فیبوناچی است.
اگر واگرایی زمانی در تحلیل تکنیکال در یکی از سطوح فیبوناچی (معمولاً ۶۱٫۸% و ۷۸٫۲%) واگرایی وجود داشته باشد، میتوان به برگشت نمودار از آن سطح امیدوار بود و با استفاده از ابزار تکنیکال به دنبال فرصتهای معاملاتی گشت.
از واگرایی در دیگر الگوهای تکنیکال نیز میتوان استفاده کرد.
ازجمله این الگوها میتوان به امواج الیوت، الگوهای هارمونیک، الگوهای برگشتی و … اشاره کرد.
ایجاد Divergence در هر یک از این الگوها، اعتبار آنها را افزایش داده و میتوان با استفاده از ابزار تکنیکال به دنبال فرصتهای معاملاتی برای خرید یا فروش بود.
سخن پایانی
امیدواریم مقاله آشنایی با مفهوم Divergenceدر تحلیل تکنیکال برای شما عزیزان مفید بوده باشد.
تحلیل زمانی در تحلیل تکنیکال بورس (Time Series)
تحلیل زمانی در تحلیل تکنیکال یکی از پر تکرار ترین انواع سوالاتی که سرمایهگذاران در بورس میپرسند. با استفاده از تحلیل زمانی زمان ریزش و یا زمان پایان اصلاح و روند صعود را می توان تشخیص داد.
شاید بتوان گفت که تحلیل تکنیکال به دو نوع زمانی و قیمتی تقسیم میشود و این دو تفاوتی با هم نداشته و فقط در تحلیل زمانی به جای استفاده از قیمت، از زمان واگرایی زمانی در تحلیل تکنیکال بهره میبریم.
جواب سوالات این روزهای سرمایهگذاران نیز در تحلیل زمانی در تحلیل تکنیکال نهفته است و تحلیلگران برای پاسخ به آن باید بتوانند با استفاده از تحلیل زمانی پایان یک روند صعودی و یا شروع زمان ریزش قیمتها را تخمین بزنند.
برای مثال در تصویر زیر شاخص کل را داریم و میخواهیم زمان تقریبی شروع اصلاح را حدس بزنیم.
ما کاری به اعداد شاخص نداریم و مقاومتها و حمایتهای مربوط به آن را در نظر نگرفته و فقط از زمان استفاده میکنیم.
در اینجا میبینید که نمودار شاخص کل واکنش بسیار خوبی به میانگین حرکت ۳۰ روزه نشان داده و همیشه بعد از برخورد به آن به روند صعودی خود بازگشته است.
حال از ابزار fibo time zone استفاده میکنیم تا از نظر زمانی اصلاحات بعدی بازار را مورد آزمایش قرار دهیم. همانطور که میبینید ابزار فیبوناچی دوباره بسیار عالی و دقیق کار کرده و و زمان شروع اصلاح به خوبی مشخص شده است.
آخرین بار طبق این نمودار ۲۱ تیر زمان تقریبی شروع اصلاح بود که همانطور که دیدید شنبه ۲۱ تیرماه ۱۳۹۹ این اتفاق افتاد و فشار عرضه در کلیت بازار بسیار بالا رفته و سهمها در محدوده منفی معامله شدند.
در این مقاله میخواهیم در مورد تحلیل زمانی، انواع آن و نحوه کار با آن صحبت کنیم.
در تحلیل زمانی همانطور که گفته شد به جای استفاده از واحدهای قیمت از واحدهای زمان استفاده میکنیم و با اندازهگیری مدت زمان روندهای قبلی و نسبتهای فیبوناچی، اتفاقات بعدی بازار را پیشبینی میکنیم.
ابزارهای تحلیل زمانی در تحلیل تکنیکال
برای این کار ابزارهای مختلفی در اختیار داریم که در ادامه به آنها اشاره کرده و در مورد آنها به تفصیل صحبت خواهیم کرد:
ریتریسمنت زمانی داخلی
ریتریسمنت زمانی خارجی
نسبت سیکل زمانی
پروجکشن زمان متناوب
ریتریسمنت زمانی داخلی
در تحلیل قیمتی برای مشخص کردن حمایت و مقاومت از نسبتهای فیبوناچی استفاده میکنیم. در تحلیل زمانی نیز میتوان این کار را انجام داد و زمانی که احتمال اتمام اصلاح در آنها بالاست را مشخص میکنیم. برای اینکار از دو نقطه زمانی مناسب استفاده کرده از نسبتهای فیبوناچی همچون ۳۸٫۲، ۶۱٫۸ و ۵۰ درصد بهره میبریم.
برای مثال در تصویر زیر نمودار نماد ولیز مربوط به شرکت لیزیگ ایران را میبینید که وارد دوره اصلاح شده و با توجه به سیکلهای قبلی انتظار میرود، ۵ مرداد این اصلاح به پایان برسد.
اما با استفاده از نسبتهای فیبوناچی میتوانیم این نتیجه را نیز بگیریم، در صورتی که نمودار به سطح ۶۱٫۸ درصد واکنش نشان دهد اصلاح روز چهارشنبه ۲۴ تیر به پایان خواهد رسید.
البته در تحلیل زمانی هیچگاه نمیتوان با قطعیت به یک تاریخ خاص رسید اما میتوان محدودهای مناسب را برای آن تعیین کرد.
نمودار بعدی مربوط به نماد وبملت از بانک ملت است و همانطور که میبینید حرکت صعودی اولیه بعد از ۱۸ کندل و ۲۸ روز به پایان رسیده است.
حال با بررسی نسبت ۰٫۶۱۸ فیبوناچی که یکی از قویترینهاست، برای پایان حرکت صعودی بعدی به عدد ۲۹ کندل میرسیم و انتظار داریم که به زودی اصلاح بعدی خودش را در همین هفته شروع کند.
ریتریسمنت زمانی خارجی
EXT یک ابزار دو نقطهای برای تحلیل زمانی است و مهمترین نسبتهای آن ۱۰۰ و ۱۶۱٫۸ درصد است. در تصویر زیر نسبت همان صد درصد است و فاصله زمانی طی شدن A تا B به اندازه فاصله زمانی طی شدن B تا C است و همانطور که میبینید اهمیت تحلیل زمانی نیز در همینجا مشخص میشود.
اما در تصویر زیر میبینید که با وجود طی شدن مسافت برابر ریزش قیمتی بیشتری داشتیم و نسبت ۱۶۱٫۸ درصد در این موارد به کار میآید.
پس وقتی یک کف جدید و نسبتهای بالای ۱۰۰ درصد در اصلاح زمانی سهم به وجود میآید. در واقع از ابزار EXT برای تحلیل زمانی استفاده کردهایم و در صورتی که نسبتهای زیر ۱۰۰ درصد داشتیم اصلاح ریتریسمنت داخلی است و وجه تمایز این دو همین است که اکنون به راحتی متوجه آن شدید.
برای درک بهتر این موضوع به تصویر زیر دقت کنید. نماد شبندر مربوط به پالایشگاه بندر عباس در دو دوره ۱۴ روزه اصلاح داشته اما میزان ریزش قیمت در دوره دوم کمتر از دوره اول بوده و یک ریتریسمنت داخلی داریم.
در تصویر زیر که مربوط به نماد کفپارس است هم میبینید که با تعداد کندلهای مشابه رشد قیمتی سهم بیشتر بوده و در واقع نسبتی تقریبا ۱۶۱٫۸ درصدی داشتیم.
نسبت سیکل زمانی
در این تکنیک با استفاده از کف و سقف قبلی سهم، کف و یا سقف سوم را مشخص میکنیم. سیکلهای زمانی در بورس بسیار مهم هستند و سهم اغلب خود را در این چرخهها تکرار میکند.
مثال اول در مورد شاخص کل را به یاد آورید.
در تصویر بالا نیز مشاهده میکنید که نسبتهای زمانی اصلاح در بازار یکسان هستند. یعنی تقریبا تمام سیکلهای شروع اصلاح به نسبت ۰٫۸۷۵ سیکل قبلی است و این موضوع میتواند ایده بسیار خوبی در مورد آینده بازار به ما بدهد.
پروجکشن زمان متناوب
یکی از اصلیترین پایههای تحلیل تکنیکال و چیزی که اساس تئوریهای مربوط به آن را ساخته است، عبارت ” تاریخ خود را تکرار میکند” است.
نمودار سهم خود را تکرار میکند. در پروجکشن زمان متناوب از همین تکنیک و تئوری استفاده میکنیم و میگوییم که روندی که در گذشته اتفاق افتاده است در آینده تصویر میشود.
این ابزار نیازمند سه نقطه زمانی است و مهمترین نسبتهای فیبوناچی آن ۶۱٫۸، ۱۰۰ و ۱۶۱٫۸ درصد است.
چند نکته برای استفاده بهتر از تحلیل زمانی
۱- برای اینکه تحلیل ما و ناحیه و نقطهای که در تحلیلمان به دست میآوریم دقیقتر باشد بهتر است که از چند ابزار زمانی استفاده کرده و چند تکنیک را به کار ببریم.واگرایی زمانی در تحلیل تکنیکال
هرگاه نسبتهای فیبوناچی در یک منطقه به بالاترین حد خودش رسید میتوانیم به تحلیل خود ایمان بیشتری داشته باشیم.
۲- نکته دوم این است که علاوه بر استفاده از چند ابزار تحلیل زمانی، ابزارهای تحلیل قیمتی را نیز مد نظر قرار دهیم.
برای مثال اگر از نظر تحلیل قیمتی اصلاح در ناحیه ۲ هزار تومان به پایان میرسد و زمان واگرایی زمانی در تحلیل تکنیکال مورد نظر ما نیز در تاریخ ۲ شهریور باشد و در آن تاریخ قیمت در محدوده ۲ هزار تومن باشد تحلیل ما قویتر و احتمال درست بودن آن بسیار بیشتر است.
۳- واگرایی زمانی نکته مهم بعدی است. واگرایی زمانی هنگامی اتفاق میفتد که تعداد کندلهای روند اصلاحی بیشتر از تعداد کندلهای حرکت قبلی سهم باشد.
برای مثال در تصویر زیر نمودار شپنا را داریم که روند اصلاحی شامل ۳۲ کندل و حرکت صعودی قبلی آن دارای ۲۸ کندل است که این یک واگرایی زمانی است و یک سیگنال بسیار خوب برای کسی است که تحلیل زمانی را دنبال میکند.
نوع دوم واگرایی زمانی هنگامی است که زمان بیشتر از قیمت اصلاح شود. در این حالت اصطلاحا میگوییم سهم وارد حالت رنج شده، به تصویر زیر از نمودار دماوند نگاه کنید.
در این محدوده که مشخص شده است سهم از نظر زمانی نسبت به حرکت قبلی خود بسیار بیشتر از اصلاح قیمتی خود عقبنشینی کرده و این به نوعی یک واگرایی زمانی محسوب شده و همانطور که میبینید بعد از آن، قیمت سهم دماوند رشد بسیار خوبی را تجربه کرده واگرایی زمانی در تحلیل تکنیکال است.
در ضمن احتمال شکلگیری واگرایی زمانی نوع اول و دوم به صورت همزمان بسیار بالاست.
سخن پایانی
همانطور که حتما تا به الان متوجه شدهاید تحلیل زمانی در تحلیل تکنیکال و تحلیل قیمتی تقریبا از اصول یکسانی پیروی میکنند و در اینجا نیز فیبوناچی و ابزارهای آن حرف اول را میزنند.
بهترین کار در تحلیل بازار این است که تحلیل زمانی در تحلیل تکنیکال و تحلیل قیمتی را به صورت همزمان به کار ببرید تا بتوانید بیشترین سود را ببرید؛ برای مثال ممکن است از نظر قیمتی اصلاح سهم تمام شده باشد و شما به سهم ورود کنید؛ اما سهم از نظر زمانی هنوز جا برای اصلاح داشته و مدتها در همان قیمتها درجا بزند.
در این صورت شما از بقیه بازار عقب مانده و میتوانستید با انتخاب سهمی که هم زمانی و هم قیمتی اصلاح خود را به پایان رسانده، سود بیشتری را در مدت زمان کمتری کسب کنید.
امیدواریم از این مقاله که در خصوص تحلیل زمانی در تحلیل تکنیکال نوشته شده است استفاده کنید. لطفا نظرات خود را در خصوص این مقاله با دیگر خوانندگان به اشتراک بگذارید.